سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علوم سیاسی
 

 34)          از نظر ارسطو حکومت ها به چند دسته تقسیم می شوند ؟‌

دو دسته 1- الیگارشی 2- دموکراتیک

34)     حکومت الیگارشی درچه صورت می تواند دولت قانونی پایدار بوجود آورد؟

اگر عده نسبتا زیادی از مالکان قدرت سیاسی را دارا باشند و این عده از امتیازات خوب استفاده بد و نامناسب نکنند و کنترل خوبی صورت گیرد (تا نارضایتی کم شود)

36)     مساله اصلی ارسطو برای حکومت باثبات چیست ؟

ثروت

37)     از نظر ارسطو چه دولتی را می توان بعنوان کمال مطلوب نام برد ؟

دولتی که  از توازن و تعادل از دموکراسی و الیگارشی بوجود می آید حکومت دموکراتی یک حکومت است که کمیت دارد یعنی تعداد زیادی عامل تشکیل آن هستند که اکثرا فقیرند و ثروت ندارند و حکومت الیگارشی حکومتی است که کیفیت دارد یعنی ثروت و قدرت د ردست اقلیت و افراد خاص می باشد .

38)     در هردولت مردم به چند گروه تقسیم می شوند ؟نام ببرید و توضیح دهید ؟

الف) بسیار توانگر = ثروتمندان امتیاز زیادی دارند و نمی خواهند تحت نظارت خاصی باشند ، به دنبال مال دیگران و نزاع هستند .

ب)بسیار فقیر = امتیاز خیلی کمی دارند و فاقد روحیه هستند و فقط اطاعت کردن را می شناسد .

ج) متوسط= انبار قدرت هستند به عقل و منطق متمایل ترند چندان تهیدست نیستند که خفت بکشند و چندان ثروتمند نیستند که فاسد شوند .


39)       موضوع جامعه شناسی سیاسی چیست و چه نگرشی به سیاست دارد؟

جامعه شناسی سیاسی علمی است که روابط انسانی یا روابط اجتماعی انسانها را در جامعه مورد مطالعه قرار می دهد یا علم جامعه است . موضوع آن عبارتست از صحبت از نیروهای اجتماعی بررسی مبانی اجتماعی قدرت و سیاست چه طبقاتی تحت سیاستند بررسی فرآیند سیاسی تنها در پیوند با مناسبات عام تر جامعه شناختی و روانشناختی و مکان پذیر است .

40)     کتاب معروف مارتین لیپ ستچه نام دارد و موضوع آن چیست ؟

انسان سیاسی (مرد سیاسی) موضوع آن بررسی سیاست دموکراتیک است.

 41)          تعریف لیپ ست از دموکراسی چیست ؟

-         نظام سیاسی که فرصت های قانونی منظم و دوره ای رابرای تعویض دولتیان در اختیار می گذارد .

-         مکانیسمی که اجازه می دهد بیشترین تعداد افراد از طریق گزینش داوطلبان مقامهای سیاسی در امر تصمیم گیری های عمده تاثیر بگذارد .

42)     فرق بین دموکراسی از نظر ارسطو و لیپست چیست ؟

ارسطو دموکراسی را به معنای حکومت یک طبقه مشخص یا توده تهی دست مردم می دانست . اما لیپ ست دموکراسی را قدرت مبتنی بر انتخابات در جامعه می داند.

43)            از نظر لیپ ست چه رابطه ای بین دموکراسی و اقتصاد وجود دارد؟

بین دموکراسی و رشد اقتصادی رابطه معنی داری وجود دارد هرچه جامعه مرفه تر باشد و از نظر اقتصادی قوی تر باشد شرایط مناسب تری را برای رشد دموکراسی فراهم می کند .

44)            چهار معیاری که لیپ ست برای آزمون فرضیه دموکراسی و رشد اقتصادی خود مطرح کرد کدامند ؟

الف) ثروت     ب ) صنعتی بودن     ج) شهر نشینی    د) آموزش و پرورش

نتیجه کا رچنین بود د رکشورهایی که از نظر همگان دارای دموکراسی اند میانگین معیار های چهار گانه فوق بالاتر است

45)             ارسطو در کتاب سیاست علل مقدماتی بی ثباتی نظام را چه می داند؟

وضعیت ذهنی که به بحران می انجامد .علت انقلاب های احساسی همه گیر بی عدالتی است .

47)            دو ایدئو لوژی متعارض که منجر به ایجاد انقلاب می گردد را از نظر ارسطو بیان کنید؟

الف ) برابری خواهی دموکراتیک    ب) نخبه گرایی اشرافی

48)             به عقیده لیپ ست چه ارتباطی میان دموکراسی و ...... بودن وجود دارد؟

میان این دو پیوندی محکم وجود دارد طبقه متوسط مسلط در جوامع راه پیش شرط یک دموکراسی با ثبات هستند . از نظر وی دموکراسی های نوپا وقتی ماندگار می شوند که صنعتی شوند.


[ یکشنبه 92/10/15 ] [ م. مباشری ] [ لطفا نظر دهید ]

سئوالات امتحانی درس  کاربرد نظریات سیاسی درقرن20

1.     اندیشه های سیاسی چیست؟

وجود مسئله یا مسائل در جامعه است که انسان را به تفکر درباره آن وا می دارد و همواره انسان برای پاسخگوئی و ارائه راه حل برای آن بوده است که این راه حل ها از فرد به فرد دیگر متفاوت است .

2.     اندیشه های سیاسی از چه زمانی آغاز شده است ؟

اندیشه های سیاسی همپای تمدن بشری وجود داشته است

3.     اندیشه های سیاسی بطور مکتوب اولین بار توسط چه کسی شروع شده است ؟

توسط افلاطون

4.     برای اثبات بیان اندیشه های سیاسی در تاریخ چه اسنادی وجود دارد؟

در کتاب های باستان چین ، هند ، ایران آثاری موجود است . در کتاب های مقدس نمونه های وجود دارد در تفکرات سموفسطائیان مثل سقراط موارد وجود داشته به نحوی که افلاطون در مکتوبات خود از آن استفاده کرده است .

5.     افلاطون مشکل جامعه سیاسی خود را چه می داند؟

تغییر و دگرگونی رژیم سیاسی که این تغییرات را نشانه مشکل وضعف می دانست .چیزهای که معیوب و تغییر ناپذیر هستند .

از تیمارشی                   دموکراسی               تیمارشی                   الگیارشی

افلاطون از تفکرات سیاسی خود مدینه فاظله ای ساخت برای جلوگیری از دگرگونی

6.     آیا اندیشه های سیاسی با فرد متفکر رابطه دارد؟

بله افرادی که با یک مسئله ارتباط دارند اما پاسخهای متفاوت می دهند .

درواقع واقعیت این دنیا و حقیقت متفاوت است اما بی ربط با هم نیستند .

7.     نظر فیلسوفان قبل از افلاطون درمورد تغییر چیست ؟

فیلسوفان قبل می گویند تغییر بد نیست بلکه طبیعی است .

8.     نظر افلاطون در مورد تغییر چیست ؟ چیز کامل تغییر نمی کند .

9.     تمثیل غار افلاطون را بیان کنید ؟ و بگوئید تمثیل غار برای چه مطرح شد؟

انسان ها از ابتدای تولد در غار بودند و بر اثر آتش پشت سر سایه های روبرو را واقعیت می پنداشتند زمان یحقیقت روشن می شود که از غار بیرون بیایند. مسائل این دنیا هم حقیقت نیستند . انسان حیوان درخت اشیاء همه در عالم مثل یا حقایق ازای هستند که ما سایه های آن را می بینیم که تغییر ناپذیر ،‌کامل و ثابت هستند .

·         تمثیل غار هم برای شناختن پدیده های دنیاست.

10.            از نظر افلاطون فیلسوف کیست ؟

کسی که با توجه به تمثیل غار در روبرو شدن با موجودات و اشیا گمراه نشود حقایق عالم هستی را ببیند. ودرواقع آگاهی به حقایق مثل را علم می دانست .(فیلسوف مثل را میشناسد و به علم حقیقی واقف است)


[ شنبه 92/10/14 ] [ م. مباشری ] [ لطفا نظر دهید ]

11.            فرق فیلسوف و عامی چیست؟

عامی دنیا را می بیند و می گوید این دنیا حقیقت محض است ولی فیلسوف بر عکس به عالم دیگر معتقد است . عامی وجود ما را حقیقت می داند اما فیلسوف می گوید وجود ما حقیقت ما نیست بلکه جای مکان است .

12.            نظریه افلاطون در مورد تفکر و تفعل چیست؟

آنچه در ما می گذرد و ما آگاه می شویم نه بوسیله فکر ما بوده بلکه توسط اصل ما اتفاق افتاده است.

فکر ما مادی است و فقط جزئی خاص از ماده که فقط مادیات را می بیند تصور می کند مثلا وقتی صندلی را می بینیم ویژگی شی را می سنجد که اسم دارد (بنام صندل)

13.            نظریه افلاطون در مورد ایمان چیست ؟

ایمان نیرویی است که برآمده از یقین است و کورکورانه نیست . این یقین برآمده از فکر نیست ولی ما به حدی از اغنا می رسیم که می گوییم از فکر است.

مثلا شکلگیری جنین انسان تا زمان مرگ فعالیت بیشمار زیستی دارد که قابل محاسبه نیست بدون توقف است که تمام این اعمال را فکر ما انجام می دهد در واقع اصل وجود ما این هم نیست که فکر بیان می کند . راه شناخت حقیقت رسیدن به درک اصلی از حیات است.

14.            نظریه سیاسی افلاطون چیست ؟

تغییر رژیم سیاسی نقص است او می خواست رژیم سیاسی ای بسازد که کامل و بدون نقص باشد که تغییر نکند و اندیشهع های سیاسی نزد فیلسوف نوع نگاه او به دنیاست و موخر است

15.            نظریه عدالت افلاطون را بیان کنید .

افلاطون ابتدا تعاریف و نظریات دیگران (سوفسطائیان) را مطرح آنگاه به بررسی و رد آنها می پردازد. و بعد نظر خود را بیان می کند . او می گوید سه تعریف برای عدالت وجود دارد که بعد از تعریف می آید

تعریف یونانیان کسی که راستگو ،‌وفادار و درست کردار باشد یعنی کسی است که ظلم نکند و نقاط قوت اخلاقی داشته باشد.

الف) عدل ادای حق به حق دار است حق را به حقدار رساندن

ب) سوفسطائیان عدل مانند همه ی مفاهیم مطلق اخلاقی در حقیقت وجود ندارد بلکه هر طبقه حاکمه در جامعه هر چه به نفع خودشان باشد بصورت قانون در می آورد .

ج)چیزی که عرف هر جامعه آنرا تعریف می کند . در واقع نوعی تبانی و توافق اجتماعی است که یه صلاح و سود اشخاص است .

نظریه افلاطون هر سه را رد می کند .

الف ) اگر حق مال یک فرد باشد دیگر برگرداندن ندارد . ب) منافع حاکمان بی عدالتی می شود چون حاکمان هم خیلی وقت ها اشتباه می کنند . ج ) چیزی که در یک جامعه عدل باشد در جای دیگر ظلم ندارد . افلاطون می گوید در تحلیل سرشت آدمی 3 قوه وجود دارد 1- عقل 2- خشم 3- خور و خواب و شهوت

حال عدالت یعنی ایجاد تعادل بین این سه قوه عدل یعنی اینکه هیچ گروهی در کار دیگری دخالت نکند .

توضیح : هرکدام از این سه قوه را با یک نفر نشان می دهد . 1- خرد و عقل حاکمانند(باطلا) خشم(آهن) خور و خواب و شهوت (نقره)

16.            پوپر چگونه نظریه عدالت افلاطون را مورد انتقاد قرار داد ؟

پویر می گوید افلاطون از منادی حکومتهای توتالیر و دیکتاتوری است . الف ) این حرف او باعث تقسیم جامعه به اقشار مختلف می شود که جلوی امکان ترقی و تحول آنرا می گیرد ب) او خواستار جامعه نامتحول و بسته است . ج) این که هیچ نباید پا از حریم خود فراتر بگذارد درست نیست . د) او نژاد پرست است . ه) این که طبقه حاکم باید از نظر نژادی پاک باشد یعنی ازدواج طبقات بالا با پایین را منع کرده .

17.            شناسایی از نظر افلاطون را بیان کنید.

شناسایی که از دو طریق حاصل می شود الف) از طریق فهم و درک حسیات مثل تصاویر سایه غار (یعنی دید معمولی ) ب) از طریق شناسایی صور ظاهری گمان و پندار حال فیلسوف به ظواهر بسنده نمی کند بلکه فیلسوف به بود می پردازد اما انسان عادی به نمود توجه دارد پس آنچه فیلسوف دارد شایسته نامیدن علم است و شایسته حکمرانی است .

18.            افلاطون بر کدامیک از اندیشمندان بعد از خود تاثیر زیادی گذاشت ؟

هگل ژان ژاکرسو

به نحوی که رسو با مطالعه کتاب جمهوری افلاطون علاقمند شد که جوامع ابتدایی را مورد بررسی قرار دهد .

رسو انسان های قدیم را سلیم النفس و علاقمند و انسان مند می دانست و انسان های جدید را تبع جامعه فاسد جدید فاسد می داند.

هگل با مطالعه نظریه مثل نظریه روح جهانی را مطرح انسان در هرمقطع تاریخی رفتارش باز نمود همان روح است .

19.            کارل پوپر جامعه را به چند دسته تقسیم می کند و چگونه افلاطون را نقد می نماید ؟

جامعه باز = افراد پیوسته خواستار چرایی کار ها هستند در مقدسات شک کند تصمیمات اجتماعی پس از بحث با معیار عقل گرفته می شود .

جامعه بسته = در همه کار ها کورکورانه تقلید کردن

وی افلاطون ، هکل و مارکس را سه نفر از بنیانگذاران اصلی فکر جامعه بسته می داند.

و می گوید افلاطون بیان می کند تغییر ننشانه تباهی و ثبات نشانه رستگاری است = طرح ریزی جامعه بسته

جامعه بسته هیچ تغییری در آن راه ندارد ارتجاع و جمود فکری در جامعه ایجاد شود جامعه از طبقات ثابت بوجود می آید هیچ کس از طبقه ای به طبقه ی دیگر راه پیدا نمی کند طبقه حاکم از توده مردم جدا هستند مردم هیچ آزادی بحث ، انتقاد و مناقشه سیاسی ندارد مردم مصلحت خود را با مصلحت طبقه حاکم یکی بدانند طبقه حاکم نیروی نظامی ، امکان تربیت و ثروت غالب را در اختیار خود دارد . طبقه مردم بر مردم نظارت می کنند .

حتی در نقد تعریف عدل او می گوید این که هیچکس حق ندارد در کار دیگری دخالت کند یعنی مردم در کار حامک فضولی نکنند .

20.            افلاطون حقیقت را چگونه تعریف می کند ؟ و ایراد پویر به آن چیست ؟

حقیقت عبارتس از مثل یعنی معانی ثابت وازلی و اینست که حکومت حقیقتی نیز باید از هرگونه تغییری ایمن باشد .

و شادی از نظر او مانند عدل: هنگامی است که در جامعه حاکم حکومت کند و ملت اطاعت

پویر- ایرادی که به افلاطون وارد است این است که اصالت را به جامعه می دهد زیرا در آن دولت همکاره است فرد از خود هیچ چیزی ندارد حتی زن و فرزند هم باید در خدمت دولت باشند ثروت و قدرت وسایل تربیت در اختیار حاکم است . وی افلاطون را نژاتد پرست می داند زیرا در مدینه فاضله افلاطونی آنچه پایگاه فرد را در جامعه معین می کند سرشت و نژاد اوست و تغییر ناپذیر است . دیگر اینکه افلاطون می گوید برای اینکه جامعه را با مدینه فاضله را پایدار کنیم باید طبقه حاکم را پاک نگه داریم این یعنی اینکه گروه ها به طبقات دیگر راه نیابند همچنین معقول و بهنژاد را باید از بین برد.


[ شنبه 92/10/14 ] [ م. مباشری ] [ لطفا نظر دهید ]

21.            لئواسترائوس کیست ؟ و افلاطون چه تاثیری بر افکار او نهاد ؟

گروهی از معلمان فلسفه سیاسی دانشگاهای سراسری ایالت متحده که هوادار افلاطون شده و نام گروهشان را از نام استاد خود لئواسترائوس گرفته بودند .

لئواسترائوس پس از جنگ جهانی دوم در دانشگاه شیکاگو به شهرت رسید .

انتقاداتی که او و همفکرانش به جرایان مطالعه و پژوهش در علوم سیاسی وارد می کردند مبنای آن از فلسفه افلاطون بود .

آنها شیفته مطلق گرایی افلاطون بودند .

آنها همچنین با رفتار گرایان مخالفت می ورزیدند .

22.            عقیده رفتار گریایان در خصوص سیاست چیست ؟

سعی آنها بر این است که از علوم تجربی در علوم سیاسی استفاده شود .

23.            نقد لئواسترائوس به رفتار گرایان چه بود ؟

آنها را متهم می کرد که می خواهند علوم سیاست را فارق از ارزش بنا کننند علمی که از مسایل اخلاقی تهی باشد .

اما استرائوس با رفتار گرا ها بعد ها به جمع بندی رسیدند . خلا اخلاقی وجود را بازنده کردند خرد گرایی افلاطون جبران کنند .

24.            بله عقیده استرائوس اثرات نامبارک تلقی کردن مطالعه قدرت بعنوان تنها مطالعه امور سیاسی چیست ؟

این مطالعه منجر به بی تفاوت شدن نسبت به آرمان خوبی می گردد که این خود نگرش پوچ گرایانه به زندگی است .

25.            ارسطو کیست و مهمترین نظریه او چیست ؟

ارسطو شاگرد افلاطون بود که خیلی چیزها را از او یاد گرفت اما در بسیار ی از موارد با افلاطون مخالف بود از جمله نظریه مثل افلاطون را قبول نداشت ومعتقد بود پدیده ها همینی هستند که ما می بینیم واصلی درلا مکان ندارند    )     به نمود اعتقاد داشت      (

 26.                 اشترکات دیدگاهی افلاطون و ارسطو را بیان کنید ؟

الف) هر دو به بندگی و بردگی اعتقاد دارند در نظام اقتصادی یونان کار از آن بردگان است .

ب) اعتقاد به سرشت جامعه سیاسی جامعه سیاسی امری طبیعی و انسان موجودی اجتماعی است .

ج) فضیلت سیاسی هدف جامعه امری اخلاقی است و باید از انسان یک موجود اخلاقی نیک کردار بسازد .

27.             نخستین هدف ارسطو از نوشتن رساله بزرگ سیاست چه بود ؟

-         تحلیل یافتن کارکرد ها بیان اهداف دولت شهر

28.            اهداف دولت شهر از نظر ارسطو چه بود ؟

دی نقطه آغازین دولت شهر را جماعت های روستایی و همبستگی های خانوادگی می راند سه ارگان را کنار هم فرض می کند الف) خانواده  ب) روستا ج) دولت شد

 و معتقد است که جامعه اینطور مقرر شده که زندگی خوب و کامل را برای مردم امکان پذیر می سازد زندگی ای که در آن بالاترین سعادت ها و بهترین خوشی ها قابل تحقق باشد انسان به تنهایی از عهده احتیاجات خود بر نمی آید .

 و برای کمال خود نیاز به تشکیل جامعهع می پردازد چرا که در درون دولت شهر است که هرفرد نیاز های حخود را می باید با توجه به اینکه بسیاری را تامین می کند بازهم ناقص است همین طور روستا - - هدف خاص دولت شهر ایجاد مردمانی خوب است و وقتی انسان خوب است که کارکرد آن مشخص باشد . د رمورد انسان عقل اوست . همچنین کارکرد انسان فعالیت ها ی روحی و ذهنی است کهه تابع اصل عقلائی آن است . نهایتا خیر انسان در انجام عالی همین فعالیت است .

29.            اختلاف نظر افلاطون و ارسطو در خصوص عقل را بیان کنید ؟

افلاطون معتقد است عقل لازمه شناخت عالم مثل است وی تنها از یک نوع عقل سخن گفته اما ارسطو از دو نوع عقل سخن می گوید .

الف) عقل نظر ی ( موضوع پژوهش علوم مانند ریاضیات ) ب) عقل عملی( موضوع خیر انسان که اخلاق و فضیلت است ). عقل نظری از عملی برتر است ولی در هر حال این دو از هم جدا نیستند .

30.            ارسطو فضایل را در چه حدی لازم می داند ؟

درحد رعایت اعتدال مثل شجاعت و هیجانات را هم در حد اعتدال می داند مثل شهوت و بین دو افراط و تفریط را ترس و بی باکی می داند.

31.            به نظر ارسطو فضایل اخلاقی چگونه بوجود می آید ؟

فضایل اخلاقی تنها از طریق عادت ملکه می شوند و از طریق آموزش کسب نمی شوند و عادت خوب از طریق عمل خوب حاصل می شود .

32- نظام های سیاسی ارسطو را بیان کنید وبگویید ارسطو این نظام ها را در چند گروه دسته بندی کرده است؟

-          تیرانی=حکومت مستبدی است یک نفر حکومت می کند وجهت گیری حاکم شخصی است

-          الیگارشی= حکومت توسط چند نفر اداره می شود.منافع در دست آنهاست (زمین،تجارت،برده و...)

-          دموکراسی = حکومت در دست عوام  وفقیراست .این فقر یک عنصر کلیدی است

-          پادشاهی = "                  "      خانواده ای خاص

-          آرسیتو کرات = حکومت در دست افراد با ادب وتربیت است

-          جمهوری = حکومت در دست طبقه متوسط بوده است

ارسطو نظام های حکومتی فوق را در دو دسته تقسیم کرده است

الف- خوب = تیرانی- الیگارشی- دموکراسی

ب- بد = پادشاهی- آرسیتو کرات- جمهوری

33- ارسطو چند معیار برای تشخیص نظامهای سیاسی دارد؟

الف- تعداد حاکمان(چند نفر هستند)

ب- جهت گیری حکومت(فرد یا خیر جمع)


[ شنبه 92/10/14 ] [ م. مباشری ] [ لطفا نظر دهید ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره سایت

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 32
کل بازدیدسایت: 403564
انقلاب اسلامی