سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علوم سیاسی
 

اندیشه های سیاسی امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران

مقدمه

       مفهوم اندیشه در لغت به معنای فکر، تأمل و تفکر است، و اندیشه سیاسی مجموعه ای از آرا و عقایدی است که به شیوه ای عقلانی و منطقی و مستدل در باره چگونگی سازمان دادن به زندگی سیاسی مطرح می گردد که می تواند توصیفی یا تبیینی باشد و اندیشمند سیاسی کسی است که بتواند در باره آرا و عقاید خود به شیوه ای عقلانی و منطقی استدلال کند، تا حدی که اندیشه های او دیگر صرفاً آرا و ترجیحات شخصی به شمار نرود    .     اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)، جزیی از اندیشه کلان وی و متأثر از ابعاد مختلف اندیشه های ایشان است. از آن جا که امام خمینی شخصیتی چند بعدی است که آثار متعددی در حوزه مباحث عرفان، فقه، فلسفه، کلام و سیاست از ایشان برجای مانده است، و به دلیل آن که وی بنیان گذار و رهبر نظامی مبتنی بر اندیشه های اسلامی بوده، بدیهی است که اندیشه سیاسی وی تمام مفاهیمی که در حوزه حکومت و جامعه کاربرد دارد را در بر می گیرد. امام خمینی یکی از بزرگ ترین دانشمندان مسلمان دوران معاصر و از مردان تاریخ ساز جهان اسلام است. وی متفکری بزرگ بود که به حوزه های مختلف علمی اشراف داشت و همین ویژگی ها از وی شخصیتی چند بعدی ساخته بود    .  دراین مقاله کوتاه ابتدا زندگینامه حضرت امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران رابیان ودر ادامه به برخی از اندیشه های ایشان اشاره می شود.

زندگی نامه امام خمینی (ره )

     مولودی از سلاله ی عصمت و طهارت در 20 جمادی الاخر 1320 ه. ق مصادف با میلاد دخت گرامی پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله گام به عرصه وجود نهاد . نام پدرش آیت الله شهید سید مصطفی موسوی و نام مادرش هاجر احمدی بود . وی را روح الله نامگذاری کردند. مرحوم سید مصطفی که تحصیلات خود را در زادگاهش شروع و در نجف و سامرا با کسب معارف الهیه ادامه داده بود ، زمان میرزای شیرازی در زمره علما و مجتهدین آن عصر قرار داشت  و از نجف که بازگشت ، زعامت اهالی خمین را عهده دار شد و به رفع تجاوزات و تعدیات دستگاه ظالم  پرداخت . او در خمین ، با ایجاد جلسات معارف اسلامی به آگاه ساختن توده مردم ، اقدام کرد؛ و سرانجام در راه خمین و اراک به دست طاغوتیان  و اصحاب شقاوت شهید شد. امام ( ره ) در پنج ماهگی یتیم شد و بعد از شهادت پدر،  تحت سرپرستی مادر ، عمه و دائی مهربانش پرورش یافت. امام تحصیلات مقدماتی را در خمین نزد میرزا محمود شروع کرد و سپس آن را در مکتب ملاابوالقاسم در مدرسه جدید التأسیس احمدیه ی آن دیار ادامه داد. در سن پانزده سالگی ، تحصیلات فارسی آن روز را به اتمام رسانید و نزد برادر بزرگش مرحوم آیت الله پسندیده ، صرف ، نحو و منطق را شروع کرد و تا سال 1338 ه. ق از محضر ایشان بهره کافی برد .

در سن 19 سالگی هنگامی که چهار سال از وفات مادرش می گذشت ، به واسطه روح تشنه و جستجوگرش راهی حوزه علمیه اراک  شد که ازحوزه های بزرگ دینی به شمار می رفت و تحت  زعامت و سرپرستی مؤسس حوزه علمیه ی  قم مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی ، از مجتهدین حوزه علمیه نجف اشرف واز شاگردان برجسته حوزه درس مرحوم میرزای شیرازی ، اداره می شد. در سال 1340 ه.ق آیت الله حائری یزدی به درخواست علمای بزرگ شهر مذهبی قم از اراک مهاجرت و تحت الطاف الهی موفق شد حوزه علمیه قم را تأسیس کند  .  امام ره در پی استاد، حوزه اراک را ترک کرد و در حوزه علمیه ی قم به تحصیل پرداخت و درمحضر آیت الله حائری یزدی پایه های علمی و مبانی فقهی و اصولی را تکمیل کرد و در محضر مرحوم آیت الله شیخ علی اکبر یزدی ( معروف به حکیم) درعلم هیئت مهارت یافت. امام ( ره ) از استاد و مراد خود مرحوم آیت الله شاه آبادی  متون مختلف عرفان، حکمت و فلسفه را فراگرفت و خود را در دریای علوم اسلامی غرق کرد .  در سال 1345 ه. ق سطوح را به پایان رسانید و به درجه اجتهاد نایل آمد و بدون نیاز علمی و فلسفی به حوزه های علمیه نجف در زمره ی مجتهدین و نوابغ فقهی قرار گرفت. در سال 1348 ه.ق با دخت مکرمه مرحوم آیت الله آقای حاج میرزا محمد ثـقفی تهرانی ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دو پسر و سه دختر بود . امام ( ره )  در سال 1347 ه.ق در حالی که فقط 27 سال داشت، تدریس فلسفه را آغاز کرد. سپس در سال1364 ه. ق همزمان با ورود آیت الله بروجردی به قم به تدریس علوم منقول ،  خارج فقه و اصول پرداخت .  قبل از آن ، مدتی به تدریس " سطوح" اشتغال داشت و کتاب های فقه و اصول را با بیانی شیوا و رسا برای طلاب و فضلا شرح و بسط می داد . ایشان از همان اوان جوانی ، مبارزات سیاسی خویش را علیه ظلم و جور آغاز نمود و چندین بار تبعید و زندانی شد.

امام در پیروزی انقلاب اسلامی ، نقش بزرگی را در رهبری  مردم  برعهده داشت و بالاخره در12 بهمن 1357 پس از سال ها تبعید به وطن بازگشت و تا سال 1368 ، هدایت جامعه را بر عهده داشت و بالاخره در 14/ خرداد/1368 ، دنیای خاکی را وداع گفت و به عرش الهی هجرت نمود.

قیام 15 خرداد

ماه محرم 1342 که مـصادف با خرداد بـود فـرا رسید. امام خمینى از ایـن فـرصت نهـایت اسـتفاده را در تحـریک مردم بـه قیام عـلیـه رژیـم مستبد شاه بعمل آورد .امام خمینى در عـصـر عاشـوراى سال 1383 هجرى قمـى( 13 خرداد 1342شمسى ) در مـدرسه فیضیـه نطق تاریخـى خـویـش را که آغازى بر قیام 15 خرداد بود ایراد کرد .
در همیـن سخنرانى بـود که امام خمیـنى بـا صداى بلند خطاب به شاه فرمـود : آقا مـن به شما نصیحت مـى کنـم، اى آقاى شـاه ! اى جنـاب شاه! مـن به تو نیصحت مى کـنم دسـت بـردار از این کارها، آقا اغـفـال مى کنند تو را. مـن میل ندارم کـه یـک روز اگر بـخـواهـند تـو بـروى، همه شکر کـنند ... اگر دیکـته مى دهند دسـتت و مى گـویند بخـوان، در اطـرافـش فکـر کـن .... نصیحت مرا بـشـنـو ... ربط ما بیـن شـاه و اسرائیل چیست که سازمان امنیت مـى گـوید از اسرائیـل حرف نزنیـد ... مگر شاه اسـرائیلـى است ؟ شاه فـرمان خامـوش کـردن قیـام را صادر کـرد. نخست جمع زیادى از یاران امام خمینـى در شـامگاه 14 خرداد دستگیـر و ساعت سه نیمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صـدها کماندوى اعـزامـى از مرکز، منزل حضرت امـام را محاصره کردند و ایشان را در حالیکه مشغول نماز شب بـود دستگیـر و سـراسیـمـه بـه تهـران بـرده و در بازداشــتگاه باشگاه افـسـران زنـدانـى کـردنـد و غروب آنروز به زندان قـصر مـنتقل نمـودنـد . صـبحگاه پـانـزده خـرداد خبـر دستگیرى رهـبـر انقلاب بـه تهـران، مـشهـد، شیـراز ودیگـر شهرها رسیـد و وضعیتـى مشـابه قـم پـدید آورد .امام خمینـى، پـس از 19 روز حبـس در زنـدان قـصـر بـه زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد .با دستگیرى رهبـر نهـضـت و کـشتار وحشیانه مـردم در روز 15 خـرداد 42، قیام ظاهرا سرکوب شد. امـام خمینى در حبـس از پاسخ گفتـن بـه سئوالات بازجـویان، با شهـامت و اعلام ایـنکه هیـئـت حاکمه در ایـران و قـوه قضائیه آنرا غیر قـانـونـى وفـاقـد صلاحیت مـى داند، اجتـناب ورزیـد. در شامگاه 18 فـروردیـن سال 1343 بـدون اطلاع قـبـلى، امام خمینى آزاد و به قـم منتقل مـى شـود. بـه محض اطلاع مردم، شـادمـانى سراسر شهر را فرا مـى گیرد وجشنهاى باشکـوهى در مـدرسه فیـضیـه و شهـر بـه مـدت چـنـد روز بـر پا مـى شـود . اولیـن سالگـرد قیام 15خـرداد در سال 1343 با صـدور بیانیه مـشتـرک امام خمیـنـى و دیگر مراجع تقلید و بیانیه هاى جداگانه حـوزه هاى علمیه گرامـى داشـتـه شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد. سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره کماندوهاى مـسلح اعـزامى از تـهـران، مـنزل امام خمیـنى در قـم را محاصره کـردنـد. شگـفـت آنـکه وقـت باز داشت، هـمـاننـد سال قـبـل مصادف با نیایـش شبـانه امام خمینـى بـود .حضرت امام بازداشت و بـه هـمراه نیروهاى امـنیـتى مـستقیما بـه فرودگاه مهرآباد تهران اعـزام و بـا یک فـرونـد هـواپیـماى نظامى کـه از قبل آماده شـده بـود، تحت الحـفـظ مامـوریـن امـنیـتى و نظامى بـه آنکارا پـرواز کـرد. عـصـر آنـروز سـاواک خـبـر تـبـعیـد امـام را بـه اتهام اقـدام علیه امنیت کشـور ! در روزنـامه ها مـنتـشـر سـاخت.علیرغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تـظـاهـرات در بـازار تهران، تعطیلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامـه ها به سازمانهاى بیـن المللـى و مـراجع تقلیـد جلـوه گـر شد.اقامت امام در ترکیه یازده ماه به درازا کشید در این مدت رژیم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقایاى مقاومت را در ایران در هـم شکـست و در غیاب امام خمینى به سرعت دست به اصلاحات آمریکا پـسند زد. اقـامت اجبارىدر تـرکیـه فـرصتـى مغـتـنـم بـراى امـام بـود تا تـدویـن کتـاب بزرگ تحـریـر الـوسیله را آغاز کند. روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به هـمـراه فرزنـدشان آیه الله حاج آقا مصطفـى از ترکیه به تبعیدگاه دوم، کشـور عراق اعزام شدند

نیمه دوم سال 1350 اختلافات رژیـم بعثـى عراق و شاه بالا گـرفت و به اخراج و آواره شـدن بسیارى از ایرانیان مقیـم عراق انجامید. امام خمینى طـى تلگرافى به رئیـس جمهور عراق شدیدا اقدامات ایـن رژیـم را محکـوم نمود. حضرت امام در اعتراض به شرایط پیـش آمـده تصمیـم به خـروج از عراق گـرفت اما حکـام بـغداد بـا آگـاهـى از پیـامـدهـاى هجـرت امـام در آن شـرایط اجـازه خـروج ندادند سال 1354 در سالگرد قیام 15 خـرداد، مـدرسه فیضیه قـم بار دیگر شاهـد قیام طلاب انقلابـى بـود. فریادهاى درود بر خمینـى ومـرگ بر سلسله پهلـوى به مـدت دو روز ادامه داشت پیـش از ایـن سازمانهـاى چـریکـى متلاشـى شـده وشخصیتهاى مذهى و سیاسى مبارز گرفـتار زندانهاى رژیم بودند .در دیدار وزراى خارجه ایران و عراق در نیـویـورک تصـمیـم به اخراج امام خمینـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مـهـر 1357 مـنزل امـام در نجف بـوسیله قـواى بعثـى محاصره گردیـدانعکاس ایـن خبـر با خشـم گستـرده مسلمانان در ایران، عراق و دیگـر کشـورها مـواجه شـد . روز 12 مهر ،امام خمینى نجف را به قصد مرز کـویت ترک گـفـت. دولت کویـت با اشاره رژیـم ایـران از ورود امـام بـه ایـن کـشـور جلوگیـرى کـرد. قـبـلا صحـبـت از هجـرت امام بـه لبـنـان و یا سـوریه بـود امـا ایشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سیـد احمـد خمینـى ) تصمیـم بـه هجـرت به پاریـس گرفت. در روز 14 مهـر ایشان وارد پاریس شدند .و دو روز بعد در منزل یکى از ایرانیـان در نوفـل لـوشـاتــو ( حـومـه پاریـس ) مستقـر شـدنـد. ماءمـوریـن کاخ الیزه نظر رئیـس جـمهـور فـرانسه را مبنـى بـر اجتناب از هرگـونه فـعـالیـت سیاسـى بـه امام ابلاغ کـردنـد. ایـشـان نیز در واکـنـشــى تنـد تصـریح کـرده بـود که ایـنگونـه محدودیتها خلاف ادعاى دمکراسى است و اگر او ناگزیر شـود تا از ایـن فرودگـاه بـه آن فـرودگـاه و از ایـن کـشـور بـه آن کـشـور بـرود بـاز دست از هـدفهایـش نخـواهـد کشیـد .امام خمیـنى در دیـماه 57 شـوراى انقلاب را تکشیل داد. شاه نیز پـس از تشکیل شـوراى سلطـنـت و اخـذ راى اعـتـماد بـراى کـابینه بختیار در روز 26 دیـماه از کشـور فـرار کـرد. خـبـر در شـهـر تهران و سپـس ایران پیجید و مردم در خیابانها به جشـن و پایکـوبى پرداختند

بازگشت امام خمینى به ایران وپیروزی قیام او

   اوایل بهمـن 57 خبر تصمیم امام در بازگشت بـه کـشور منتشر شد. هر کس که مى شنید اشک شوق فرو مى ریخت. مردم 14 سال انتظار کشیده بـودنـد. اما در عیـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ایشان بـودند چرا که هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حکومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمینى تصمیـم خویـش را گرفته و طى پیامـهـایى به مردم ایران گـفـته بـود مى خـواهد در ایـن روزها سرنـوشـت سـاز و خطیر در کنار مردمـش باشد. دولت بخـتیار با هماهنگى ژنرال هایزر فـرودگـاههاى کشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست.
دولت بختیار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومـت نیـاورد و ناگزیـر از پذیرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمینـى بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد کشـور شـد . استقبال بـى سـابـقـه مـردم ایـران چنـان عـظیـم و غیـر قـابل انکـار بــود که خبرگزاریهاى غربـى نیز ناگزیر از اعـتـراف شـده و مستـقـبـلیـن را 4 تا 6 میلیون نفر برآورد کردند . امام خمینى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را که مـى بایــست ابـلاغ کنـد ، گفته بـود و در عمـل نیز تـمام هستیـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـکار گرفته بـود .

پیروزی انقلاب اسلامی ایران

در روز 22 بهمن 1357، تاریخ نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی (ره) به نقطه عطف خود رسید. در این روز سرانجام مبارزات مردم مسلمان به بار نشست و پادشاهی 2500 ساله و ظلم و استبداد بیش از 50 ساله رژیم پهلوی در ایران، ریشه کن شد و به خواست الهی حکومت جمهوری اسلامی تأسیس شد. نهضت اسلامی ایران در سال 1341 با اعتراض شدید حضرت امام خمینی و روحانیت پیشرو به لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی و آنچه که محمدرضا شاه آن را انقلاب سفید شاه و ملت می‌خواند شروع شد. در این لایحه، قید اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان حذف و به جای سوگند به قرآن، سوگند به کتاب آسمانی آورده شد و به زنان نیز حق رأی داده شد. پس از آن محمدرضا پهلوی، لوایح ششگانه‌ای را طرح و در یک رفراندوم نمایشی به تصویب رساند. امام خمینی و مراجع قم نوروز سال 1342 را عزای عمومی اعلام کردند. در دوم فروردین 1342 مجلسی که به مناسبت شهادت امام جعفر صادق (ع) تشکیل شده بود با حمله مزدوران ساواک رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه قم به خاک و خون کشیده شد و عده‌ای از طلاب شهید و مجروح شدند. حادثه مدرسه فیضیه قم، روحانیت و مردم را مصمم‌تر نمود و حضرت امام در سخنرانی تاریخی خود در عاشورای همان سال به شاه و آمریکا و اسرائیل حمله شدیدی کردند. به دنبال این سخنرانی مهم و تاریخی، عوامل رژیم، حضرت امام را در شب 15 خرداد 1342 دستگیر و به تهران منتقل کردند. با اعلام این خبر در شهرهای مختلف، تظاهرات عظیمی بر پا شد و رژیم پهلوی دستور سرکوب این قیام را داد. در قیام تاریخی پانزده خرداد 1342 که نقطه عطفی در ابتدای نهضت اسلامی بود، هزاران نفر از مردم شهرهای مختلف به شهادت رسیده و یا مجروح شدند. حضرت امام در 18 فروردین 1343 آزاد شدند و از همان ابتدای آزادی به سخنرانی و مبارزه علیه رژیم ادامه دادند. ایشان که از ابتدای جوانی شعار قرآن " قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی " را سرلوحه کار خویش قرار داده و تنها راه اصلاح در جهان را قیام لله می‌دانستند، در تاریخ 4 آبان 1343 در واکنش به تصویب لایحه مصونیت مستشاران آمریکایی در ایران (کاپیتولاسیون) طی یک سخنرانی سرنوشت ساز در مسجد اعظم قم به افشاگری شدید اللحنی علیه رژیم پرداخته و کاپیتولاسیون را عامل بردگی ایرانیان و ناقص استقلال کشور و مایه ننگ رژیم پهلوی دانستند. رژیم سفاک پهلوی که از روشنگری های رهبری نهضت به تنگ آمده بود چاره را در تبعید ایشان دانست و بدینگونه حضرت امام را در 13 آبان 1343 به ترکیه تبعید کردند. در 13 مهر 1344 امام، به همراه فرزندشان آیت‌الله سیدمصطفی خمینی به نجف منتقل شدند. حضرت امام از بهمن ماه 1348، درس ولایت فقیه خود را که در حقیقت پایه‌های تئوریک حکومت اسلامی بود، آغاز کردند. سلسله مباحث ولایت فقیه به شکل کتابی مدون در ایران و کشورهای عربی انتشار یافت. همچنین حضرت امام به مناسبت های مختلف از جمله در جریان جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی، به روشنگری خود علیه رژیم پهلوی ادامه می‌دادند. در سال‌های اولیه دهه 1350، درآمد حاصل از نفت بیکباره افزایش یافت و شاه که در غرور و نخوت، غرق شده بود، برنامه خود با عنوان رسیدن به تمدن بزرگ را اعلام کرد. همچنین او در تاریخ 11 اسفند 1353 حزب رستاخیز را به عنوان تنها حزب فراگیر اعلام کرد و خودکامگی و استبداد خویش را بیش از پیش نمایان ساخت. از آغاز سال 1355 شمسی تاریخ رسمی کشور از حزب دموکرات به ریاست جمهوری آمریکا رسید و با اعلام سیاست حقوق بشر خود، محمدرضاشاه، ناگزیر برای جلب رضایت بیش از پیش او فضای باز سیاسی را اعلام کرد. انقلاب اسلامی با شهادت مشکوک آیت‌الله سیدمصطفی خمینی در نجف اشرف توسط عوامل رژیم، وارد مرحله تازه‌ای شد و امواج خروشانی در بین مردم به پا کرد. امام خمینی این حادثه را از الطاف خفیه الهی دانستند. روز 17 دی 1356، در روزنامه اطلاعات مقاله اهانت آمیزی تحت عنوان "ایران و استعمار سرخ و سیاه" با امضای مستعار "احمد رشیدی مطلق" و در حقیقت با دستور شاه و دربار علیه امام خمینی به چاپ رسید. مراجع، مردم و طلاب قم در اعتراض به این مقاله اهانت آمیز، قیامی تاریخی را در 19 دی 1356 به ثبت رساندند که این قیام توسط عوامل رژیم پهلوی به خاک و خون کشیده شد. مراجع تقلید خواستار برگزاری مراسم چهلم شهدای قم، در سراسر کشور شدند و در اکثر نقاط ایران مراسمی برگزار شد؛ اما اینبار نوبت مردم رشید تبریز بود تا در 29 بهمن 1356 قیام آنها به خاک و خون کشیده و حماسه ای دیگر در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت شود. نوروز سال 1357 عزای عمومی اعلام شد و مردم، مراسم چهلم شهدای تبریز را در شهرهای مختلف برگزار کردند که قیام مردم یزد با سرکوب شدید رژیم پهلوی، برگ ننگین دیگری در تاریخ رژیم پهلوی ثبت نمود. در 28 مرداد 1357 سینما رکس آبادان توسط عوامل ساواک به آتش کشیده شد و مردم بیگناه جان سپردند. جمشید آموزگار که در سال 1356 به جای امیرعباس هویدا بر مصدر نخست وزیر تکیه زده بود با گسترش امواج انقلاب اسلامی مجبور به استعفا شد و جعفر شریف امامی، که با شعار دولت آشتی ملی سعی در فریب افکار عمومی داشت به نخست وزیری رسید. او تاریخ شاهنشاهی را لغو و قمارخانه‌ها را تعطیل و مطبوعات را آزاد و حزب رستاخیز را منحل کرد؛ اما هشیاری رهبری انقلاب و مردم مسلمان نقشه رژیم را نقش بر آب کرد. روز 13 شهریور 1357 نماز عید فطر در قیطریه تهران به امامت آیت الله مفتح به نحو بی نظیری برگزار شد و با تظاهرات مردم در روز 16 شهریور، اعلام حکومت نظامی شد. روز جمعه 17 شهریور، مردم، بیخبر از حکومت نظامی به خیابان‌ها ریخته و ارتش شاه در میدان ژاله (شهدا) به روی مردم بی دفاع آتش گشود و خیابان‌های اطراف را غرق در خون مردم بیگناه نمود. هفده شهریور 1357 بدین شکل در تاریخ انقلاب به جمعه سیاه معروف گردید. با آغاز سال تحصیلی، دانشجویان و دانش‌آموزان حضور مؤثرتری یافتند. امام در 13 مهر 1357 عازم فرانسه شدند و از آنجا سکان کشتی مردم را در امواج خروشان انقلاب اسلامی هدایت نمودند. دهکده نوفل لوشاتو در حوالی پاریس مبدل به کانون خبرساز جهان گردید و مردم و خبرنگاران از همه نقاط دنیا برای مصاحبه با حضرت امام به آنجا سرازیر شدند. در آبان ماه اعتصابات کارکنان شرکت نفت، مخابرات، بانک ملی، سازمان آب، رادیو و تلویزیون و ... بر دامنه مبارزات افزود. در 13 آبان 1357 تظاهرات دانش‌آموزان و دانشجویان مقابل دانشگاه تهران به خاک و خون کشیده شد. 14 آبان ارتشبد غلامرضا ازهاری مأمور تشکیل کابینه شد. تظاهرات تاسوعا و عاشورا، عملا به صورت همه پرسی بر ضد رژیم شاهنشاهی درآمد و مردم در شعارهایشان خواستار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی شدند. رژیم شاه آخرین نقسها را می‌کشید و آخرین تیر ترکش شاه و اربابان غربیش نخست وزیری شاپور بختیار از اعضای قدیمی جبهه ملی بود که با شعار سوسیال دموکراسی آمده و خود را مرغ توفان می‌دانست. تمهید دیگر شاه برای حفظ تخت و تاج خود تشکیل شورای سلطنت بود و در 26 دی 1357، محمدرضا شاه پهلوی ناچار به خروج از ایران شد. امام که دولت بختیار را غیر قانونی اعلام کردند و شورای انقلاب را تشکیل داده بودند با فرار محمدرضا شاه از ایران، آماده عزیمت به میهن اسلامی شدند. بختیار فرودگاه ها را بست و پرواز امام یک هفته به تأخیر افتاد اما سرانجام روز 12 بهمن 1357 حضرت امام پس از 15 سال تبعید به ایران بازگشتند. ورود امام به میهن را میلیون ها نفر از تهران و سایر نقاط کشور استقبال کردند. امام خمینی پس از ورود به تهران، ضمن حضور بر مزار هزاران شهید انقلاب اسلامی، در سخنرانی خود در بهشت زهرا، دولت بختیار را غیرقانونی اعلام نموده و فرمودند که بزودی به پشتوانه رأی ملت و حق شرعی خود، دولت تعیین می‌کنند. امام سپس در مدرسه علوی و رفاه مستقر شدند و در 16 بهمن، مهندس بازرگان را به نخست وزیر دولت موقت منصوب نمودند. در رور 19 بهمن پرسنل نیروی هوایی ارتش به محضر امام رسیدند و با ایشان بیعت نمودند. شب 21 بهمن، در نیروی هوایی تهران، درگیری مسلحانه بین عده‌ای از افراد این نیرو و گارد شاهنشاهی پیش آمد که با دخالت مردم، درب پادگان ها به روز مردم باز شد و سلاح هایی به دست مردم افتاد. سران ارتش دست اندر کار کودتا شدند و در روز 21 بهمن از ساعت چهار بعدازظهر اعلام حکومت نظامی شد. امام اعلام کردند که مردم به حکومت نظامی اعتنا نکنند. مردم در روز22 بهمن به مراکز دولتی، نظامی، انتظامی و رادیو و تلویزیون یورش برده و آنها را فتح کردند. با فرار بختیار از ایران و اعلام بیطرفی ارتش در روز 22 بهمن 1357، انقلاب اسلامی ایران پس از سالها مجاهدت، ایثار، فداکاری و مقاومت در راه رضای الهی با رهبری بی نظیر حضرت امام خمینی و به همت مردم سرافراز ایران به پیروزی نهایی رسید.


[ پنج شنبه 92/10/26 ] [ م. مباشری ] [ لطفا نظر دهید ]

مبانی معرفتی واعتقادات حضرت امام (ره)

جایگاه مردم

یکی از دستاوردهای بزرگ قیام حضرت امام‌خمینی که در واقع پیروزی نهضت اسلامی و تحکیم ارکان نظام را به دنبال داشت، جذب اقشار مختلف مردمی بود که با اعتقادی کامل و ایمانی خالص وارد مبارزات انقلابی شدند که با هدایت خداوند بزرگ وهدایت و راهبری حضرت امام دست استعمار و دخالت‌های بیگانگان از امور داخلی کشور کوتاه کردند. مردمداری حضرت امام سبب شد تا در اولین مرحله شروع انقلاب به آگاه سازی مردم بپردازند و موجی از مخالفت‌ها و مبارزات اجتماعی را علیه دشمنان ایران اسلامی به راه بیندازند. این راهبرد امام امت آنچنان به ثمر نشست که تداوم انقلاب و نظام دینی را هم تضمین کرد. باید در نظر داشت که حکومت‌داری و شیوه‌هایی که امام راحل برای ارج نهادن به حضور و نقش مردم درعرصه‌های سیاسی و اجتماعی به کار بردند دقیقاً در قالب مفاهیم و موازین اسلامی و دینی بوده است. باید بر این نکته تاکید کرد که در حاکمیت دینی آنچه که در رأس همه امور قرار می‌گیرد، ایجاد تفاهم در بین دولت و ملت است؛ یعنی نه دولت خود را از مردم جدا بداند و نه مردم این گونه باشند و همه این حدود و وظایف نیز از سوی شرع مقدس تعیین شده است. مولا علی (ع) فرمود: «علیکم بالاحسان الی‌العباد والعدل فی‌البلاد تأمنو عند قیام الاشهاد: بر شما باد احسان و خدمت به مردم و پیاده کردن عدالت در شهرها تا در روز قیامت راحت باشید.»

 

آموزه‌های دینی ما به واسطه این که همه جانبه نگر است، شاخصه‌ای را برای یک نظام قرار داده‌اند که در سایه‌ آن سعادت، عزت و افتخار، رفاه و آزادی برآورده می‌شود و رضایت عمومی ایجاد می‌گردد. امام‌خمینی عاشق مردم و همیشه به فکر سعادت مردم بود. رهبر فقید انقلاب اسلامی، آنچه را که سبب جدایی دولت و ملت است، به طورمکرر معرفی می‌کردند که از آن جمله است حبّ جاه و مال از سوی دولتمردان که یک آفت بزرگ برای استحکام رابطه عاطفی مردم و دولت محسوب می‌شود. در اندیشه حضرت امام، نسبت به جلب افکار عمومی، شیوه‌های پست عوام فریبی غربی، هرگز جایگاهی نداشتند؛ بلکه آنچه تعیین کننده بود، حضور آگاهانه و عقیده‌ راسخ انسان‌های مومن، اعم از زن و مرد و پیر و جوان در سرنوشت کشور بود.

 

حکومت اسلامی

 

یکی از مهم‌ترین آثار امام‌خمینی که اندیشه سیاسی ایشان و نظریه ولایت فقیه به صورت مبسوط در آن مطرح شده، کتاب ولایت فقیه یا حکومت اسلامی است. این کتاب مجموعه سیزده جلسه درس است که حضرت امام در فاصله 13 ذیقعده 1389 هـ. ق تا 2 ذی‌الحجه 1389 (1/11/1348 تا 20/11/1348 هـ.ش) ایراد نموده است. در مقدمه‌ کتاب مباحثی چون: ضرورت و بداهت ولایت فقیه، نقش استعمار در معرفی نادرست اسلام، خودباختگی افرد جامعه در برابر پیشرفت‌های مادی غرب و ضرورت تشکیل حکومت به عنوان جزء اساسی ولایت مطرح شده است. در این قسمت، امام‌خمینی وجود ولایت فقیه را امری بدیهی و ضروری دانسته و می‌نویسند: «ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آنها موجب تصدیق می‌شود و چندان به برهان احتیاج ندارند؛ به این معنی که هر کس عقاید و احکام اسلام را، حتی اجمالاً دریافته باشد؛ چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بی‌‌درنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضروری و بدیهی خواهد شناخت... . »

 

ایجاد حکومت اسلامی، آرمان ملت مسلمان ایران در طول تاریخ بوده است و در قرن اخیر اقدامات موثری از سوی مردم جهت دستیابی به این آرمان دیرینه صورت گرفت. سقوط رژیم 2500 ساله شاهنشاهی در ایران توسط مردم مسلمان که به انگیزه‌ برپایی حکومت اسلامی صورت گرفت، خود بهترین دلیل بر آگاهی و پذیرش مردم و استقبال آنان از نظام ولایت فقیه بود. با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی بر مبنای ولایت فقیه،تئوری حکومت اسلامی آن گونه که امام‌خمینی ارائه کرده بود، عینیت یافت. در جمهوری اسلامی و به میمنت انقلاب اسلامی که بر پایه سه رکن رهبری فقیه عادل زمان و حضور گسترده ملت مسلمان و با تکیه بر مکتب اسلام به پیروزی برسد. نظریه ولایت فقیه در چارچوب نظام جمهوری اسلامی و با تصویب قانون اساسی شکل گرفت و واقعیت پیدا کرد. حکومت ولایت فقیه، حکومت قوانین الهی بر همه مردم است.

اصلاح جامعه و فرهنگ

از نگاه امام‌خمینی باید اصلاح یک جامعه را از اصلاح فرهنگی آن جامعه آغاز کرد. انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام نیز در پی تجدید حیات معنوی و فرهنگی انسان و جامعه بوده و هست. این شیوه اصلاح فرهنگی امام، الگویی از تحول فرهنگی در پرتو تعهد فرهنگی را به جهان امروز عرضه نمود.

 

از دیدگاه امام، فرهنگ اساس سعادت یا شقاوت یک ملت است و رستگاری هر جامعه از راه اصلاح و احیاء فرهنگی امکان‌پذیر است. از نگاه امام، فرهنگ دارای دو ساحت اصلی است. نخست بعد فردی فرهنگ که با انسان و سعادت او ارتباط دارد و دیگری بعد اجتماعی فرهنگ که در عرصه حیات اجتماعی انسان‌ها حضور دارد. به هر روی، با این نگاه فرهنگ موضوعی است ویژه انسان و ارتباطی وثیق با هدایت و تربیت او دارد. از نگاه ایشان فرهنگ سازنده و پیشرو در حوزه‌های فردی و اجتماعی سبب هدایت انسان‌ها و جامعه و تربیت الهی ـ هردوـ خواهد شد. ایشان با توجه به هر دو بعد فردی و اجتماعی فرهنگ، تأثیراتی عمیق بر هر دو ساحت فرهنگ اسلامی ـ ایرانی گذاشته‌اند؛ به گونه‌ای که الگوی تحول فرهنگی ایران پس از انقلاب اسلامی می‌تواند به تنهایی موضوع تحقیقی جامع و فراگیر باشد. ایشان در بُعد فردی مسائل فرهنگی، سال‌ها به خودسازی و تربیت خویش و دیگران پرداختند و در قالب سلوک اخلاقی و عرفان عملی اسلام، نمونه‌ای از انسان تربیت یافته الهی را به جهان امروز معرفی نمودند. جوانان بسیاری نیز در این نظام تربیتی که امام احیاگر آن بودند،رشد یافتند و سیر الی‌الله خویش را با مراد خود پیمودند و به عناصر اصلی انقلاب اسلامی تبدیل شدند. در ابعاد اجتماعی نیز تئوری اصلاح فرهنگی امام در قالب انقلاب اسلامی معرفی و تبیین شده است. از نگاه امام، فرهنگ مطلوب یک جامعه باید حاوی سه ویژگی زیر باشد:

1ـ دارای یک نظام تربیتی برای رشد و تعالی انسان باشد.

2ـ فعال، پیشرو و روزآمد باشد و هیچ‌گاه دچار تحجر، انفعال و غرب زدگی نشود.

3ـ با محوریت فرهنگ خودی، تامین کننده استقلال فرهنگی باشد.

 

 نگرش عرفانی به مهدویت

 

از دید عرفانی، امام‌خمینی، حضرت صاحب‌الزمان را انسان کامل، صاحب ولایت مطلقه الهی و ختم ولایت، حجت حق و خلیفه او بر روی زمین می‌داند که از همان نور واحد محمدی آفریده شده و براساس اراده خدا صاحب کمالات فراوان، به ویژه قدرت تصرف و تدبیر در امور جهان و انسان‌هاست.

از دید سیاسی و نیز دینی، حضرت صاحب‌ به واسطه مقامات دینی خود، دارای وظیفه تداوم رسالت انبیا، تشکیل حکومت جهانی برای اجرای عدالت جهانی و ریشه‌کنی ظلم و به حاکمیت رساندن مستضعفین در روی جهان است که این امر اهمیت سیاسی عدالت‌گستری و تحقق حاکمیت عدل واقعی را نشان می‌دهد.

امام‌خمینی در جنبه سیاسی، ضمن این که خود را یک منتظر و پیرو واقعی حضرت صاحب می‌داند، با تلقی منحرفانه درباره انتظار به شدت مخالفت می‌کند. عمده‌ این تلقی‌ها مخالف مبارزه با ظلم و ستم در زمان غیبت و طرفدار دعا، سکوت و حتی کمک به گسترش ظلم هستند و برای این فکرمستندات مهمی هم ارائه می‌دهند. امام‌خمینی ضمن رد نظریات آنان و اثبات و بطلان عقایدشان، تلاش برای تشکیل حکومت در زمان غیبت را ضروری عقل و حتی شرع اسلام می‌داند. زیرا چنین امری ضامن اجرای احکام شریعت است و نیز تاکید دارد که حفظ وجود افراد و هویت ارضی مسلمین، یعنی دفاع نیز، تنها با تشکیل حکومت میسر می‌شود که این مهم، هم سیره پیامبر و دیگر ائمه بوده و هم مورد تایید حضرت صاحب است که معنای واقعی انتظار نیز همین است. نگرش امام‌خمینی به مهدویت در ابعاد گوناگون آن، به رویکرد دینی، سیاسی وعرفانی ایشان ارتباط مستقیم دارد. یعنی مسأله مهدویت صرفاً یک موضوع تاریخی یا سیاسی نیست، بلکه ریشه در باورهای دینی امام خمینی دارد که این باورها نیز ریشه در اصول اساسی نبوت و بالاخص امامت و تداوم آن تا آخرالزمان دارد.

 

نگرش امام خمینی به مهدویت با اندیشه‌های عرفانی و سیاسی شیعه درباره امامان ارتباط مستقیم پیدا می‌کند. زیرا دراین اندیشه، امام به عنوان انسان کامل و حجت حق بر روی زمین، صاحب ولایت تامه بر جهانیان است و نیز تنها اوست که می‌تواند با تشکیل حکومت عدل الهی، عدالت را اجرا کرده، حق مظلومان را از ظالمان ستانده و زمینه اجرای احکام و حدود الهی را فراهم نماید.

 ارزش‌ها

سعادت و عظمت، همینطور ذلت و انحطاط ملت‌ها تا حدود زیادی به ذهنیات و تصوراتی بستگی دارد که به‌طور آگاه و ناآگاه در ضمیر افراد هر ملت نقش گرفته است. مللی که خود را بر سرنوشت خویش حاکم می‌شناسند و قادر می‌دانند که بر دنیای اطراف خویش تأثیر بگذارند و آن‌را به میل خویش تغییر دهند، معمولاً بر مشکلات فائق می‌آیند و موجبات رفاه و آسایش و پیشرفت خود را فراهم می‌سازند.به عکس مللی که خود را بازیچه ضعیف و زبون تقدیر دانسته، عوامل خارج وجود جمعی انسان‌ها را دلیل و علت شرایط خاص زندگی خویش می‌شناسند؛ لاجرم دستخوش تزلزل ، بی‌هدفی و بی تحرکی بوده و در شرایط نامساعد به قعر پستی و مذلت فرو می‌افتند و با مسائل بی‌شمار اجتماعی مثل فقر، جهل، بیماری ، فساد و گسستگی روابط اجتماعی روبرو می‌شوند. به همین ترتیب بررسی«ارزشها» یعنی ضوابط انتخاب و قضاوت راجع به پدیده‌های مختلف حیات اجتماعی می‌تواند به شناخت صحیح‌تر روابط علّی در ساخت اجتماعی و فرهنگی کمک کند و علل موفقیت یا شکست ملت‌ها را در تامین آرمان‌ها علّی و شخصی مشخص سازد. توجه و تأکید نسبت به «ارزشها» که در روان آگاه و ناخوآگاه افراد هر ملت قرار می‌گیرد، مسائل دیگری را نیز مطرح می‌کند. بررسی دوام نسبی ارزشها در طول زمان نشان می‌دهد که هر ملت تاچه حد و اندازه تابع تجربیات تاریخی ـ فرهنگی خود بوده‌اند و درسهایی که از این تجربیات آموختند، بعلاوه معلوم می‌شود که تغییر و تحول اجتماعی، برای آن‌که دوام یابد و ریشه‌گیر شود، باید به زبان ارزش‌های مورد قبول جامعه ترجمه شود و مورد حمایت کل نظام فرهنگی قرار گیرد.

بر همین اساس است که حضرت امام، ارزشها را به ارزش‌های الهی و شیطانی(مادی) طبقه‌بندی می‌نماید و معتقد است که مبنای ارزشها در زمان طاغوت بر اساس ارزشهای مادی بودند، ولی ارزش‌های انقلاب اسلامی بر اساس ارزش‌های الهی است. و اگر ارزش‌ها بر اساس امور مادی استوار باشد، عیب بزرگ این ارزش‌ها آن است که مبدأ ارزش از خو ارزش بالاتر خواهد بود. و اگر زمانی «اسب» مبدأ ارزش یک انسان شد، آن حیوان ارزشش از انسان بیشتر خواهد بود و این یعنی تنزل ارزش انسانی از حیوان. از نظر حضرت‌امام(ره) آنچه ارزش است، ارزش‌های الهی است که راه به سوی انبیاء و ائمه دارد و همواره انبیاء، ایمان و تقوا و علم ومکارم اخلاق و همینطور هر آنچه را که نشأت گرفته از وحی و خداوند باشد، از اصول ارزشی اسلام می‌دانند. از طرفی، حضرت امام معتقد است که حفظ ارزش‌ها مشکل است، و بدون تحمل سختی‌ها، احیاء و حفظ ارزش‌های اسلامی غیرممکن است؛ و باید به راه‌های ذیل برای حفظ ارزش‌ها تمسک جست:

1 ـ امربه معروف و نهی از منکر که به صورت نظارت همگانی عمل می‌کند.

2 ـ تمسک به روحانیت؛ که مقصود حضرت امام از روحانیت، آن دسته از علمای پاک و متعهد و مبارز است.

3 ـ داوری جستن از تجمل گرایی و رفاه طلبی.

4 ـ ساده زیستی.

5 ـ‌ بازگشت به خویشتن و همینطور دوری جستن از هوای نفس.

اصالت نهاد خانواده 

وقتی از نگاه امام خمینی به دین شناختی زنان و مسائل آنان می‌نگریم ، اصالت نهاد خانواده به عنوان مایه سکونت و انس جویی و محبت ورزی زن و شوهر و جایگاه امن و آماده تربیت فرزندان از یک سو، و شرافت و مقام مادری و مسئولیت خطیر و پر ارزش آن از سوی دیگر، جایگاهی محوری دارد. عنایت و اهتمام خاصی که آن فقیه فرزانه و دین شناس بزرگ تاریخ اسلام به این نهاد، بویژه مقام مادری دارد، محور «خانواده ـ‌ مادر» را به روشنی در نگاه و اندیشه هرکس که از منظر امام به این محور می‌نگرد، از نظر موقعیت آن و مسئولیت‌های ناشی از آن، به یکی از حیاتی‌ترین و زیربنایی‌ترین نهادها و موقعیت‌های بشری در می‌آورد، و از نظر شرافت و ارزش در قله خوبی‌ها و سرآمد ارزش‌ها قرار می‌دهد، حضرت امام در این باب سخن بسیار دارد که در اینجا به اندکی از آن بسنده شد.

مدینه فاضله‌ای که اسلام ترسیم می‌کند و جامعه مدنی و توسعه همه‌جانبه، که اینک به عنوان یک آرمان جهانی برای ملت‌های مختلف و از جمله امت بزرگ اسلامی درآمده است،‌ بدون حضور سازنده و فعال (نهاد مقدس خانواده) و بدون منظور ساختن همه شروط و لوازمی که شکل گیری و تحقق«خانواده مطلوب» برای جامعه اسلامی ایجاب می‌کند، امکان ندارد.

 اندیشه وحدت

امام خمینی(ره) پیامدهای تفرقه را به خوبی شناخته بود و می‌دانست که تفرقه در میان امت اسلامی در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، و نظامی تأثیر منفی بسیاری بر جای گذاشته است که رفع آن‌ها بسیار مشکل است و به زمان زیادی نیاز داردو تنها راه جلوگیری از آسیب‌های ناشی از این تفرقه، وحدت و برادری است که باید حول محور اسلام عزیز و تعالیم حیات بخش آن صورت پذیردکه در این راستا ضرورت‌های وحدت را نیز تشخیص داده بودند تا بدان وسیله امت اسلامی به مسیر و صراط مستقیم الهی رهنمون گردد.

اولین ضرورت وحدت از دیدگاه امام، قیام در راه خدا بود تا جامعه بشری به طور کلی اصلاح شود. ضرورت بعدی وحدت، جلوگیری از توطئه و تفوق استکبارجهانی به سرکردگی آمریکاست که با ایجاد تفرقه و اختلاف در بین مسلمانان، سعی در رسیدن به اهداف خود دارد. امام می‌خواست با وحدت و ایجاد همبستگی اسلامی بین مسلمانان، همه ملل اسلامی به استقلال و آزادی دست یابند؛ زیرا مسلمانان باید برای به دست آوردن استقلال و آزادی، به این کلید پیروزی دست پیدا کنند و برای وحدت کلمه کوشش کنند و به استکبار جهانی اجازه ندهند در مقدرات کشورهای اسلامی دخالت کند. امام خمینی برای ایجاد صلح و صفا، وحدت را ضروری می‌دانست. بنابراین می‌توان گفت که حضرت امام با توجه به وظایف شرعی خود برای اصلاح بشر، ایجاد همبستگی بین همة مستضعفان جهان ومسلمانان دنیا، گسترش عدالت اجتماعی، به وجود آوردن صلح و صفا در همه جهان، خودباوری و نفی سبیل، جلوگیری از دخالت ابرقدرت‌ها در مقدرات کشورهای ضعیف و مسلمانان و چپاول ذخایر آنها و گسترش روابط مبتنی بر احترام متقابل و حسن همجواری، وحدت مسلمانان و مستضعفان جهان را ضروری می‌شمرد و آن را تنها عامل و رمز پیروزی و بقای هر امتی می‌دانست و بنابراین بر ایجاد وحدت تأکید فراوانی می‌نمود.


[ پنج شنبه 92/10/26 ] [ م. مباشری ] [ لطفا نظر دهید ]

برجسته ترین اندیشه های سیاسی امام (ره)

به طور اختصار برخی از اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) را می توان این گونه برشمرد    :

رابطه دین و سیاست

     یکی از مفاهیم محوری در اندیشه امام رابطه دین و سیاست است، به گونه ای که می توان سنگ بنای اساسی اندیشه سیاسی وی را در این موضوع جست و جو کرد. اعتقاد به ضرورت حکومت و دفاع از لزوم وجود نظم سیاسی در جامعه از مباحث پایه ای و بنیادین در اندیشه سیاسی امام خمینی است. وی از جمله عالمانی بود که به لزوم تأسیس نظام سیاسی در دوران غیبت معتقد بود. وی با ارائه دلایل عقلی و نقلی اثبات کرده که اولاً: اصل وجود حکومت برای جوامع بشری ضروری است. ثانیاً: در هر زمانی از جمله زمان غیبت امام معصوم (ع)، جامعه نیاز به حکومت مطلوب دارد که برای استقرار آن باید تلاش کرد    .

عدالت

عدالت یکی از مفاهیم کلیدی است که همواره امام (ره) بر آن تأکید دارد و محوری ترین جهت گیری سیاسی اجتماعی نظام سیاسی از دیدگاه ایشان محسوب می شود. امام در سیره نظری و مواضع عملی خود، یکی از مهم ترین اهداف نظام سیاسی را تحقق قسط و عدالت در جامعه بیان می کند: "خدای تبارک و تعالی می فرماید که انبیا را ما فرستادیم، بینات به آنها دادیم، آیات به آنها دادیم، میزان برایشان دادیم و فرستادیم... که مردم قیام به قسط کنند، عدالت اجتماعی در بین مردم باشد". از ویژگی های اندیشه سیاسی امام خمینی آن است که وی حکومت را ابزاری برای تحقق عدالت و معنویت در جامعه می داند، چه این که اگر عدل در جامعه حاکم شود انسان در مسیر رشد و سعادت حرکت می کند، اما در جامعه ای که نشان از عدالت نیست، نشان از سعادت، فلاح و رستگاری نیز وجود ندارد    .

آزادی

 آزادی یکی از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی بود و یکی از مفاهیمی که امام به صورت بنیادین از آن دفاع می کردند. وی از آزادی نه به عنوان یک شعار و ابزار سیاسی، بلکه از حقوق ابتدایی بشر نام می بردند و معتقد بودند، این حق ابتدایی بشر است که آزاد باشد. آزادی چه آن جا که به سرنوشت مشترک با دیگران ارتباط پیدا می کند؛ یعنی آزادی های مدنی و اجتماعی و چه آزادی های خصوصی و فردی که شامل حوزه هایی؛ مانند عقیده، بیان، فکر، احزاب و مطبوعات می شود. البته، طبیعی است که این آزادی ها بدون حد و مرز نخواهد بود. از نگاه امام حد این آزادی ها تا آن جا است که مصالح کشور را به خطر نیندازند. امام مرزهای آزادی را قوانین دینی و قوانین کشور که برگرفته از اسلام است می دانستند و می گفتند در تمام دنیا و تمام کشورها میان آزادی و توطئه مرز وجود دارد    .

استقلال

 استقلال در تمام زمینه ها، عدم وابستگی، نفی دخالت اجانب، قطع نفوذ بی گانگان، تحت نظر دیگران نبودن و اداره مستقل مملکت تعاریف است که امام از استقلال ارائه می دهد    .

مردم سالاری

     مردم سالاری و نقش ویژه مردم در تعیین سرنوشت و حضور فعال آنان در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی، از دیگر محورهای اندیشه سیاسی حضرت امام است. ایشان در رابطه با تعیین سرنوشت هر جامعه و ملتی به دست خودشان چنین می گوید    : "ما بنای براین نداریم که یک تحمیلی به ملتمان بکنیم و اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتوری کنیم. ما تابع آرای ملت هستیم    ....".

قانون مندی

قانون مداری و قانون گرایی از اصول اساسی اندیشه سیاسی حضرت امام است. امام عمل به قانون را برای تمامی افراد جامعه از پایین ترین رده نظام تا بالاترین مقامات واجب می دانست. در حکومت مورد نظر امام شخص مطرح نیست، ملاک قانون الاهی است. همه تابع قانون اند و فرقی میان اشخاص نیست. امام معتقد بود در اسلام قانون حکومت می کند، به گونه ای که حتی پیامبر اکرم (ص) نیز تابع قانون بود    .

فرهنگ

امام خمینی یکی از تأثیر گذارترین متفکران عصر حاضر در تاریخ معاصر ایران است، امام فرهنگ را مبنا و پایه ای برای مسائل سیاسی و اقتصادی می داند. ایشان معتقد بود اگر فرهنگ درست شود و انسان درست تربیت شود، همه مشکلات جامعه درست می شود: "پس فرهنگ، یک کارخانه آدم سازی است، چنانچه انبیا هم برای همین معنا آمدند که آدم درست کنند...". از نگاه امام، فرهنگ کامل و انسان ساز فقط در درون اسلام وجود دارد و تربیت جامعه و مردم تنها از مسیر فرهنگ اسلامی امکان پذیر است: "قضیه تربیت یک ملت به این است که فرهنگ آن ملت صحیح باشد. شما کوشش کنید که فرهنگ را، فرهنگ مستقل اسلامی درست کنید    ".

وحدت

اتحاد و وحدت میان اقشار مختلف مردم از دیگر مؤلفه های اندیشه امام در عالم سیاست است. ایشان رمز پیروزی انقلاب اسلامی را در سایه وحدت می دانست و معتقد بود که از برکات انقلاب اسلامی که موجب عزت ملت ایران و امت اسلامی گردید، مسئله اتحاد بود    .

مصلحت

 امام خمینی معتقد بود از نگاه اسلام کارگزاران حکومت نمی توانند طبق رأی و نظر خود عمل کنند و بر آن اصرار بورزند، بلکه تمام آنچه در حکومت می گذرد باید براساس قوانین الاهی باشد، البته حاکم اسلامی می تواند در موضوعات طبق صلاح مسلمانان و یا صلاح حوزه حکومتی خود عمل کند. امام خود بارها تأکید کردند، اگر مصلحت اسلام یا مسلمانان را در عمل خاصی دیدند اقدام می کنند.دلایل پذیرش قطنامه 598 را در راستای همین اصل می توان ارزیابی کرد.

دعوت جهانیان به اسلام

دعوت جهانیان به اسلام و گسترش معارف اسلام در میان ملل مختلف یکی دیگر از مفاهیم کلیدی اندیشه سیاسی امام خمینی است. دعوت گورباچف رهبر حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی سابق از این زاویه قابل بررسی است: "باید قشرهای غیر اسلامی را ... به مکتب مترقی عدالت پرور اسلام دعوت کنید.

احیای هویت اسلامی

 احیای هویت اسلامی، یکی دیگر از محورهای اندیشه سیاسی و مبارزاتی امام خمینی است. امام (ره) احیای هویت ملی - اسلامی را رمز استقلال و قدرت کشور و مانعی در راه گسترش سلطه قدرت های جهانی دانسته و همواره تأکید می کردند که: "یچ نحو استقلالی حاصل نمی شود، مگر این که ما خودمان را بشناسیم و باور داشته باشیم.

سیاست خارجی

سیاست خارجی، چگونگی روابط با کشورهای خارجی و نحوه تعامل دولت اسلامی در عرصه های بین المللی، و دفاع از مظلومان و محرومان در سراسر دنیا، یکی از مباحت مهم در اندیشه سیاسی امام خمینی محسوب می شود. نفی سلطه بی گانگان(اصل نفی سبیل). این یکی از قواعد مهم فقه اسلام است که براساس آن حق سلطه کافران بر مسلمان نفی شده است. امام براساس این قاعده فقهی با  امام با هرنوع سلطه طلبی و مداخله بی گانگان در امور مسلمانان به شدت مخالفت می کرد. مخالفت امام با استکبار، قطع سلطه اجانب و مخالفت با اتکای به قدرت های سلطه گر، در این راستا است.

اصل وحدت  

اندیشه سیاسی مجموعه ای از آرا و عقاید است که به شیوه ای عقلانی، منطقی و مستدل و فراتر از آرا و ترجیحات شخصی، درباره چگونگی سازمان دادن به زندگی سیاسی مطرح است. چنین اندیشه ای ریشه در مطالعات و آگاهی ها دارد و می تواند پاسخگوی سوالات و مجهولات پیش آمده در عرصه عمل و امر سیاسی باشد. از این رو اندیشه سیاسی نه تنها می تواند واقعیت ها و امور سیاسی را توضیح دهد بلکه می تواند آن را تغییر داده، جهت آن را معلوم کند و لذا در یافتن راه ها و اداره بهتر جامعه و زندگی سیاسی نقش دارد.

حضرت امام خمینی(ره) واجد اندیشه سیاسی این است که متأثر از عقاید و شناخت ایشان در حوزه های فقهی، کلامی، عرفانی و فلسفی با هویتی اسلامی می باشد. بدیهی است این اندیشه که از جامعیت و انسجام منطقی برخوردار بوده و توانسته به شکل دهی و پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس و تثبیت نظام مقدس جمهوری اسلامی منتهی شود، می تواند همچنان شاخص مناسبی برای ارزیابی درستی مسیر حرکت و کنش ها و اقدامات امروز باشد. در این نوشتار سعی شده به جایگاه و چگونگی نیل به وحدت در اندیشه سیاسی آن حکیم فرزانه پرداخته شود.

وحدت و اتحاد همه نیروها به نفع انقلاب و برپایی حکومت که مقدمه سیرالی الله در اندیشه حضرت امام خمینی(ره) است، خود موجب جلب عنایت و نصرت الهی می شود و چنانچه افراد خود را برای ادای تکلیف و کار در راه خدا آماده کرده باشند. محقق خواهد شد. همانگونه که از نگاه معظم له اگر تمامی انبیای الهی یکجا جمع شوند با هم اختلاف نخواهند داشت چون آنها هوای نفس را به نفع ادای تکلیف ترک کرده اند و به مقصد الهی خود می اندیشند.با توجه به اینکه هرگونه حاکمیت غیرالهی از نگاه حضرت امام(ره) طاغوت است، عبور افراد از وحدت به نفع اسلام و حاکمیت الهی موجب سلب عنایت الهی و بازگشت به طاغوت می شود که سلطه قدرت های مادی جهان از آن جمله است.

از این رو وحدت و حفظ آن همان گونه که موجب پیروزی انقلاب اسلامی و برپایی نظام جمهوری اسلامی بوده، موجبات حفظ انقلاب و نظام هم خواهد بود که مردم و مسئولان باید با نگاه به اهداف بلند سیاسی یعنی حاکمیت الله و تمکین به اسلام، قانون و معنویت و وقت شناسی، آن را تحکیم بخشند و از اختلاف دوری کنند. در صورت بروز اختلاف هم می توان با گردن نهادن به حکمیت و قانون و احتراز از طرح مسائل اختلافی در عرصه افکار عمومی به حل آن پرداخت.

مفهوم عدالت  

مسأله عدالت و تحقق آن در جامعه بشری از ضروریات اولیه حیات اجتماعی است. بعلاوه عدالت و قسط، عدالتخواهی و قسط طلبی شأنی از شؤون فطری انسان است که بدون آن انسانیت انسان معنا نمی یابد و آدمی که دارای عقل سلیم و پیراسته از هواجس نفسانی است با جذبه ای خاص به سوی عدل و داد در حرکت است. عدل و داد نه تنها عامل رشد، توسعه، رفاه و امنیت در جامعه که عامل وحدت و یکپارچگی جامعه نیز هست. عدالت و داد در وجود انسان «استقامت» و «اعتدال» می آفریند و در جامعه بشری نیز «استقامت»، «اعتدال»، «استحقاق»، «فضیلت» و «استقلال» را به بار می آورد.

در بررسی دیدگاه امام خمینی در مورد مفهوم عدالت و قسط علاوه بر بحث لغوی واژه و سیری که از لحاظ تاریخی در اندیشه اسلامی داشته است برخی از معیارهایی که در نزد ایشان حائز اهمیت است و در این نوشتار مورد توجه قرار گرفته است عبارتند از:

معیار و میزان بودن عدالت و قسط، ملاک شناسایی حق از باطل و اسلام از غیر اسلام، (تلازم عدل و حق) فراگیری و گستردگی (شمول)، فطری بودن و در عداد جنود عقل قرار داشتن، غایت انسان و جامعه بودن، وظیفه و مسئولیت انسانی و فریضه بودن، سیره پیامبران و اوصیای حق، و نیز عامل رشد و شکوفایی استعدادها و توسعه و رفاه جوامع بشری.

در دیدگاه امام خمینی با توجه به معیارها و موازین مزبور می توان به چند رهیافت کلی از عدالت رسید که عبارتند از:

ـ عدالت خصلتی فطری و گرایشی و از جنود عقل می باشد و این خصلت فطری می تواند در سه شکلی تجلی یابد.

ـ عدالت ملکه ای نفسانی و حالتی شهودی و درونی است.

ـ عدالت بیانگر وجود اعتدال، استقامت و فقدان افراط و تفریط است. و لذا عدالت نافی ظلم و ظلم پذیری (انظلام) است.

ـ عدالت ویژگی جامعه و ابعاد و مقررات آن می باشد.

از دید حضرت امام عدالت نه تنها کیفیتی نفسانی است که انسان را به رعایت تقوا و پاکی و انجام واجبات و ترک محرمات می خواند بلکه دارای بعد گسترده اجتماعی و سیاسی و اقتصادی نیز هست. و لذا فضیلتی است که به نهادها، گروه ها، شؤون اجتماعی و جامعه نیز تعلق می گیرد. و جامعه را به سامان می آورد و دنیا را اصلاح و سعادت دنیایی و اخروی فرد و جامعه را تأمین می نماید. به تعبیر حضرت امام با ایجاد عدالت و قسط در جامعه «انسان» ساخته می شود. انسانی که در مسیر حنیفیت و صراط مستقیم حرکت می کند.

عدالت و قسط در اندیشه و سیره امام خمینی جایگاهی بس والا دارد به گونه ای که می توان والاترین آرمان و خواسته امام خمینی را تحقق عدل و قسط و مبارزه با ظلم و ستم دانست. بررسی آراء و افکار امام خمینی بیانگر این است که عدل بنیان و اساس اسلام و بعلاوه مقصد آن است. حکومت برای تحقق عدل و قسط بوجود می اید وضع و اجرای قوانین بر اساس عدالت صورت می گیرد و سیاست و راه بردن جامعه بر اساس موازین عدل و قسط می باشد.

و بر همین اساس تحقق و اجرای عدالت امری اجتناب ناپذیر است که باید سرلوحه هدف تمامی افراد و گروهها و نهادهای سیاسی و اجتماعی باشد.

از دید امام خمینی برقراری قسط و عدل تمامی خیرات و خوبیها را برای فردِ عادل و برای جامعه عادل و مقسّط به بار می آورد. چنین جامعه ای از امنیت برخوردار است بنابراین افرادش دارای طمأنینه و اطمینان خواهند بود. ... در یک محیط آشفته نمی شود که اهل عرفان، عرفان شان را عرضه کنند، اهل فلسفه، فلسفه شان، اهل فقه، فقه شان را، لکن وقتی حکومت یک حکومت عدل الهی شد و عدالت را جاری کرد و نگذاشت که فرصت طلبها به مقاصدشان برسند یک محیط آرام پیدا می شود، در این محیط آرام همه چیز پیدا می شود.[228]

آزادی که از امهات مسائل و حقوق افراد انسانی است و انسان بدون آن انسانیت خود را از دست می دهد، چه انسان به دلیل آزادی و عقل و توانایی عزم است که از سایر جانداران امتیاز یافته است. اگر از انسان گرفته شود. دیگر انسانیت و هویت انسانی برای او باقی نمی ماند و آزادی تنها و تنها در سایه عدل و قسط است که فراهم می گردد، انسان عادل، انسان آزاد است و انسان مقسط و عدالت گستر، انسان آزاد ـ به معنای دقیق کلمه ـ است. جامعه عادلانه نیز جامعه ای آزاد است. استقلال نیز بالطبع حاصل عدالت و قسط در جامعه است.

علی(ع) می فرماید:

«... و العدل اساس به قوام العالم».[229]

یعنی (عدل و قسط اساس و شالوده ای است که قوام و هستی و برپایی جهان بر آن استوار می باشد). در جای دیگر آن حضرت عدالت را قوام و نگهدارنده موجودات جهان هستی می داند


[ پنج شنبه 92/10/26 ] [ م. مباشری ] [ لطفا نظر دهید ]

تاثیرات اندیشه سیاسی امام خمینی در جهان اسلام    

با پیروزی انقلاب اسلامی، چراغ امیدی در قلب امت اسلام روشن شد و مسلمانانی که تا آن هنگام فکر می کردند برای رهایی از یک ابرقدرت باید به ابرقدرت دیگری روی آورند و یا بعضی که گمان می کردند، امکان برقراری حکومت اسلامی در این عصر و زمانه نیست، اندیشه و فکرشان بطور کلی متحول شد. شاهد این ادعا این است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی از نفوذ اندیشه های مارکسیستی و غیر آن در میان مسلمانان کاسته شد و در عوض اسلام به عنوان راهنمای عمل انتخاب گردید. بدینگونه فریاد اسلام خواهی مردم لبنان و سودان و الجزایر و مصر و افغانستان و کشمیر و اقصی نقاط جهان متاثر از انقلاب اسلامی و اندیشه امام خمینی (ره) به حساب می آید    .

آنچه گفته شد چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد. در این مورد حتی بیگانگان نیز به این حقیقت اعتراف کرده اند    . اشاره به یک مورد خالی از فایده نیست    :

"اسلام تولد مجدد خود را از امام خمینی دارد و او بود که با احیای ارزشهای فراموش شده میلیونها انسان، تعجب رهبران غرب و جهانیان را برانگیخت    . "

بدینگونه، پژواک اندیشه انقلاب اسلامی در سطح جهان اسلام، احیاء مذهب و به راه انداختن جنبشهای اسلامی بود. چیزی که به نفوذ این "اندیشه" کمک کرد، آرزوهای امام (ره) در جهت آزادی جهان اسلام از زیر یوغ استعمارگران و طاغوتیان، مجد و عزت مسلمانان، از بین رفتن تفرقه های سیاسی، مذهبی، ملی و قومی در جهان اسلام، آگاهی بخشی به مسلمانان جهان، بازسازی و نجات تفکر دینی و در یک کلام نجات مسلمین بود. در میان فرمایشات ایشان کم نداریم از این قبیل که: "ما امید واثق داریم که ملل اسلامی، در آتیه نزدیکی بر استعمار چیره شود    . "  و نیز " باید بسیجیان جهان اسلام، در فکر ایجاد حکومت اسلامی باشند و این شدنی است; چرا که بسیج، تنها منحصر به ایران اسلامی نیست. باید هسته های مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد    . "

ثمرات عمیق نفوذ و تاثیر اندیشه امام (ره) در حمایت همه جانبه مسلمانان جهان از حکم اعدام سلمان رشدی، که توسط امام خمینی (ره) صادر شد، به خوبی روشن گشت و دشمنان اسلام را بیش از پیش از قدرت جهان اسلام به وحشت انداخت    .

تداوم انقلاب اسلامی از نظر امام(ره)

اساس ادامه یک پیروزی و ادامه یک انقلاب در یک امری است که به نظر می آید در راس امور واقع است و او اینکه دولت مجلس و کسانی که در ارتش هستند و سپاه و همه اینها از طبقه متوسط و مادون متوسط باشند. اساس سلطه ای که بر کشورها و بر کشور ما از طرف غیرواقع شده است افراد مرفه و کسانی که سرمایه های بزرگ داشته اند یا قدرت برای حفظ خودش و حیثیت خودش در دست داشته است . مادامی که مجلس و ارگان های دولتی و همه اینها و مردم از این طبقه متوسط و مادون متوسط تشکیل بشود امکان ندارد که یک دولت بزرگی یک قدرت بزرگی به هم بزند اوضاع را. همیشه این قدرت های بزرگ در هر کشوری یک نفر را با او تفاهم می کردند که این یک نفر برای خودش و برای قدرتمندی خودش و برای سرمایه خودش فعالیت می کرد او را می دیدند و ملت را می چاپیدند و به اصطلاح کدخدا را می دیدند و ده را می چاپیدند. هیچ وقت قدرت های بزرگ مواجه با ملت ها اگر شدند نتوانستند کار خودشان را انجام بدهند و مواجه هم نشدند    . هر وقت که می خواستند یک دولتی را یا یک سلطنتی را یا یک ریاست جمهوری را که بر وفق مرام آنها عمل نمی کرده از بین بردارند در مقابل او یک قدرت دیگری می تراشیدند و با آن قدرت این قدرت را از بین می بردند. کار به دست ملت نبوده است و کار به دست طبقه متوسط و مادون متوسط نبوده است . اینکه این عمل را آنها انجام می دادند یک نکته روحی دارد و آن این است که انسان در باطن خودش و فطرت خودش تناهی ندارد آمالش آمالش غیرمتناهی است وقوف نمی کند آمال انسان و وقتی که اینطور است اگر انسان اسیر همین آمال غیرمتوقف بشود و ببیند که یک ابرقدرتی این آمال او را و آن خواست های مادی او را و آن قدرت او را و سلطه او را بر ملت خودش حفظ می کند او دیگر در بند این نیست که برای ملت کار بکند. برای اینکه از طبقه مرفه است و از طبقه قدرتمند است و قدرتمندی هم و همین طور حب مال و جاه هم حدی ندارد مرزی ندارد آن برای حفظ قدرت خودش و پشتوانه ای که دارد برای این حفظ قدرت با ملت آن می کند که همه حیثیت ملت و گنجینه های ملت را در دسترس او قرار بدهد یک سهم ناچیزی هم برای خودش بگیرد. الان شما ملاحظه می کنید که قدرت هائی در دنیا هست از حیث مال که اگر چنانچه اموالشان را تقسیم بکنند به این 36 میلیون جمعیتی که ما داریم اگر یک نفر از آنها اموالشان را تقسیم بکند تمام افراد این 36 میلیون مرفه می شوند و از طبقه به اصطلاح خودشان بالا می شوند. یک نفر از آنها اینطور است لکن همان آدمی که دارائی او به این اندازه بود از این آدمی که درویش سر محله است حرصش به دنیا بیشتر بود حرصش به مال بیشتر بود و بیشتر می خواست جمع بکند. هرچه مال اضافه بشود حرص انسان اضافه می شود هرچه قدرت اضافه بشود حرص انسان به قدرت اضافه می شود و اگر مهذب نباشد انسان آن قدرت را برای خودش به کار می گیرد وقتی برای خودش به کار گرفت دولت های بزرگی که هستند ابرقدرت هائی که هستند یک همچو آدم قدرتمندی را پیدا می کنند و این آدم قدرتمند را به او بال و پر می دهند و این را به مقام می رسانند تا اینکه ملت را استضعاف کند و ذخایر ملت را بچاپد    .

ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزش های اسلامی هستند به خوبی دریافته اند که مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست و آنها که تصور می کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه اند و آنهائی هم که تصور می کنند سرمایه داران و مرفهان بی درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه می شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می کنند آب در هاون می کوبند. بحث مبارزه و رفاه بحث قیام و راحت طلبی بحث دنیاخواهی و آخرت جویی دو مقوله ای است که هرگز با هم جمع نمی شوند و تنها آنهائی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند فقرا و متدینین بی بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلاب ها هستند. ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم . مسئولین نظام ایران انقلابی باید بدانند که عده ای از خدا بی خبر برای از بین بردن انقلاب هرکس را که بخواهد برای فقرا و مستمندان کار کند و راه اسلام و انقلاب را بپیماید فورا او را کمونیست و التقاطی می خوانند از این اتهامات نباید ترسید باید خدا را درنظر داشت و تمام هم و تلاش خود را در جهت رضایت خدا و کمک به فقرا به کار گرفت و از هیچ تهمتی نترسید  .
اساس ادامه یک پیروزی و ادامه یک انقلاب در یک امری است که به نظر می آید در راس امور واقع است و آن این که دولت مجلس و کسانی که در ارتش هستند و سپاه و همه اینها از طبقه متوسط و مادون متوسط باشند
فرق بین انقلاب اسلامی و غیراسلامی همین است که انقلاب وقتی اسلامی شد توده های مردم همراه با آن هستند و وقتی توده های مردم همراه شوند زود پیش می رود .

خدمت به احکام اسلام بکنید و برای این هایی که اولیای ما هستند این پائین شهری ها و این پابرهنه ها. این ها ولی نعمت ماها هستند. اگر این ها نبودند ما یا در تبعید بودیم یا در حبس بودیم یا در انزوا. اینها بودند که همه ما را از این مسائل نجات دادند و همه ما را آوردند و نشاندند به جایی انقلاب ما متکی به معنویات و خداست و آنهایی که با ما موافقند آنهایی هستند که با خط توحیدی موافقند. ما باید خط معنویتی را که برای آن انقلاب کردیم فراموش نکنیم .

وظایف مردم و دولت اسلامی

1-    خدمت‏گذاری دولت

2-   نقش مردم در تقویت نظام

3-   هماهنگی دولت و مردم

4-   دولت و جلب رضایت مردم

5-   مثل علی علیه‏السلام باشید!

6-   حقوق مردم بر دولت

7-   پاسخگویی

8-   ضرورت انتخاب صالح

9-   وظایف مردم

منابع

ـ امام خمینی، آداب الصلوة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1424ق.

ـ ـــــ ، الرسائل، قم، اسماعیلیان، 1367.

ـ ـــــ ، تبیان، دفتر 45 حکومت اسلامی و ولایت فقیه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1384.

ـ ـــــ ، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1375.

ـ ـــــ ، حکومت اسلامی، قم، خرم، 1377.

ـ ـــــ ، سر الصلوة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ ششم، 1378.

ـ ـــــ ، شئون و اختیارات ولی‏فقیه، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1369.

ـ ـــــ ، صحیفه امام، تهران،مؤسسه‏تنظیم‏ونشرآثارامام‏خمینی،بی‏تا.

ـ ـــــ ، صحیفه نور، تهران، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1361.

ـ ـــــ ، طلب و اراده، ترجمه و شرح سیداحمد فهری، تهران، علمی و فرهنگی، 1362.

ـ ـــــ ، کتاب البیع، تهران،مؤسسه‏تنظیم‏ونشرآثارامام‏خمینی،1376.

ـ ـــــ ، کشف الاسرار، بی‏جا، بی‏نا، بی‏تا.

ـ ـــــ ، مکاسب محرمه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بی‏تا.

ـ ـــــ ، ولایت‏فقیه، تهران،مؤسسه‏تنظیم‏ونشرآثارامام‏خمینی،1385.

ـ ـــــ ، دیوان امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ سی و نهم، 1377.

ـ توحدی، علی‏اصغر، قرائت امام خمینی از سیاست، تهران، پژوهشکده امام خمینی، 1381.

ـ جونز، و. ت.، خداوندان اندیشه سیاسی، ترجمه علی رامین، تهران، علمی و فرهنگی، 1373.

ـ زرگر، ابراهیم، مبانی تصمیم‏گیری سیاسی از دیدگاه امام خمینی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1373.

ـ سجادی، عبدالقیوم، جزوه دست‏نوشت «مبانی اندیشه سیاسی امام خمینی».

ـ مارکوزه، هربرت، انسان تک‏ساحتی، ترجمه محسن مویدی، تهران، امیرکبیر، 1378.

ـ مطهّری، مرتضی، مقدمه‏ای بر جهان‏بینی اسلامی، تهران، صدرا، بی‏تا


[ پنج شنبه 92/10/26 ] [ م. مباشری ] [ لطفا نظر دهید ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره سایت

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 12
کل بازدیدسایت: 403392
انقلاب اسلامی