سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علوم سیاسی
 

11.            فرق فیلسوف و عامی چیست؟

عامی دنیا را می بیند و می گوید این دنیا حقیقت محض است ولی فیلسوف بر عکس به عالم دیگر معتقد است . عامی وجود ما را حقیقت می داند اما فیلسوف می گوید وجود ما حقیقت ما نیست بلکه جای مکان است .

12.            نظریه افلاطون در مورد تفکر و تفعل چیست؟

آنچه در ما می گذرد و ما آگاه می شویم نه بوسیله فکر ما بوده بلکه توسط اصل ما اتفاق افتاده است.

فکر ما مادی است و فقط جزئی خاص از ماده که فقط مادیات را می بیند تصور می کند مثلا وقتی صندلی را می بینیم ویژگی شی را می سنجد که اسم دارد (بنام صندل)

13.            نظریه افلاطون در مورد ایمان چیست ؟

ایمان نیرویی است که برآمده از یقین است و کورکورانه نیست . این یقین برآمده از فکر نیست ولی ما به حدی از اغنا می رسیم که می گوییم از فکر است.

مثلا شکلگیری جنین انسان تا زمان مرگ فعالیت بیشمار زیستی دارد که قابل محاسبه نیست بدون توقف است که تمام این اعمال را فکر ما انجام می دهد در واقع اصل وجود ما این هم نیست که فکر بیان می کند . راه شناخت حقیقت رسیدن به درک اصلی از حیات است.

14.            نظریه سیاسی افلاطون چیست ؟

تغییر رژیم سیاسی نقص است او می خواست رژیم سیاسی ای بسازد که کامل و بدون نقص باشد که تغییر نکند و اندیشهع های سیاسی نزد فیلسوف نوع نگاه او به دنیاست و موخر است

15.            نظریه عدالت افلاطون را بیان کنید .

افلاطون ابتدا تعاریف و نظریات دیگران (سوفسطائیان) را مطرح آنگاه به بررسی و رد آنها می پردازد. و بعد نظر خود را بیان می کند . او می گوید سه تعریف برای عدالت وجود دارد که بعد از تعریف می آید

تعریف یونانیان کسی که راستگو ،‌وفادار و درست کردار باشد یعنی کسی است که ظلم نکند و نقاط قوت اخلاقی داشته باشد.

الف) عدل ادای حق به حق دار است حق را به حقدار رساندن

ب) سوفسطائیان عدل مانند همه ی مفاهیم مطلق اخلاقی در حقیقت وجود ندارد بلکه هر طبقه حاکمه در جامعه هر چه به نفع خودشان باشد بصورت قانون در می آورد .

ج)چیزی که عرف هر جامعه آنرا تعریف می کند . در واقع نوعی تبانی و توافق اجتماعی است که یه صلاح و سود اشخاص است .

نظریه افلاطون هر سه را رد می کند .

الف ) اگر حق مال یک فرد باشد دیگر برگرداندن ندارد . ب) منافع حاکمان بی عدالتی می شود چون حاکمان هم خیلی وقت ها اشتباه می کنند . ج ) چیزی که در یک جامعه عدل باشد در جای دیگر ظلم ندارد . افلاطون می گوید در تحلیل سرشت آدمی 3 قوه وجود دارد 1- عقل 2- خشم 3- خور و خواب و شهوت

حال عدالت یعنی ایجاد تعادل بین این سه قوه عدل یعنی اینکه هیچ گروهی در کار دیگری دخالت نکند .

توضیح : هرکدام از این سه قوه را با یک نفر نشان می دهد . 1- خرد و عقل حاکمانند(باطلا) خشم(آهن) خور و خواب و شهوت (نقره)

16.            پوپر چگونه نظریه عدالت افلاطون را مورد انتقاد قرار داد ؟

پویر می گوید افلاطون از منادی حکومتهای توتالیر و دیکتاتوری است . الف ) این حرف او باعث تقسیم جامعه به اقشار مختلف می شود که جلوی امکان ترقی و تحول آنرا می گیرد ب) او خواستار جامعه نامتحول و بسته است . ج) این که هیچ نباید پا از حریم خود فراتر بگذارد درست نیست . د) او نژاد پرست است . ه) این که طبقه حاکم باید از نظر نژادی پاک باشد یعنی ازدواج طبقات بالا با پایین را منع کرده .

17.            شناسایی از نظر افلاطون را بیان کنید.

شناسایی که از دو طریق حاصل می شود الف) از طریق فهم و درک حسیات مثل تصاویر سایه غار (یعنی دید معمولی ) ب) از طریق شناسایی صور ظاهری گمان و پندار حال فیلسوف به ظواهر بسنده نمی کند بلکه فیلسوف به بود می پردازد اما انسان عادی به نمود توجه دارد پس آنچه فیلسوف دارد شایسته نامیدن علم است و شایسته حکمرانی است .

18.            افلاطون بر کدامیک از اندیشمندان بعد از خود تاثیر زیادی گذاشت ؟

هگل ژان ژاکرسو

به نحوی که رسو با مطالعه کتاب جمهوری افلاطون علاقمند شد که جوامع ابتدایی را مورد بررسی قرار دهد .

رسو انسان های قدیم را سلیم النفس و علاقمند و انسان مند می دانست و انسان های جدید را تبع جامعه فاسد جدید فاسد می داند.

هگل با مطالعه نظریه مثل نظریه روح جهانی را مطرح انسان در هرمقطع تاریخی رفتارش باز نمود همان روح است .

19.            کارل پوپر جامعه را به چند دسته تقسیم می کند و چگونه افلاطون را نقد می نماید ؟

جامعه باز = افراد پیوسته خواستار چرایی کار ها هستند در مقدسات شک کند تصمیمات اجتماعی پس از بحث با معیار عقل گرفته می شود .

جامعه بسته = در همه کار ها کورکورانه تقلید کردن

وی افلاطون ، هکل و مارکس را سه نفر از بنیانگذاران اصلی فکر جامعه بسته می داند.

و می گوید افلاطون بیان می کند تغییر ننشانه تباهی و ثبات نشانه رستگاری است = طرح ریزی جامعه بسته

جامعه بسته هیچ تغییری در آن راه ندارد ارتجاع و جمود فکری در جامعه ایجاد شود جامعه از طبقات ثابت بوجود می آید هیچ کس از طبقه ای به طبقه ی دیگر راه پیدا نمی کند طبقه حاکم از توده مردم جدا هستند مردم هیچ آزادی بحث ، انتقاد و مناقشه سیاسی ندارد مردم مصلحت خود را با مصلحت طبقه حاکم یکی بدانند طبقه حاکم نیروی نظامی ، امکان تربیت و ثروت غالب را در اختیار خود دارد . طبقه مردم بر مردم نظارت می کنند .

حتی در نقد تعریف عدل او می گوید این که هیچکس حق ندارد در کار دیگری دخالت کند یعنی مردم در کار حامک فضولی نکنند .

20.            افلاطون حقیقت را چگونه تعریف می کند ؟ و ایراد پویر به آن چیست ؟

حقیقت عبارتس از مثل یعنی معانی ثابت وازلی و اینست که حکومت حقیقتی نیز باید از هرگونه تغییری ایمن باشد .

و شادی از نظر او مانند عدل: هنگامی است که در جامعه حاکم حکومت کند و ملت اطاعت

پویر- ایرادی که به افلاطون وارد است این است که اصالت را به جامعه می دهد زیرا در آن دولت همکاره است فرد از خود هیچ چیزی ندارد حتی زن و فرزند هم باید در خدمت دولت باشند ثروت و قدرت وسایل تربیت در اختیار حاکم است . وی افلاطون را نژاتد پرست می داند زیرا در مدینه فاضله افلاطونی آنچه پایگاه فرد را در جامعه معین می کند سرشت و نژاد اوست و تغییر ناپذیر است . دیگر اینکه افلاطون می گوید برای اینکه جامعه را با مدینه فاضله را پایدار کنیم باید طبقه حاکم را پاک نگه داریم این یعنی اینکه گروه ها به طبقات دیگر راه نیابند همچنین معقول و بهنژاد را باید از بین برد.


[ شنبه 92/10/14 ] [ م. مباشری ] [ لطفا نظر دهید ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره سایت

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 48
کل بازدیدسایت: 404029
انقلاب اسلامی