محمد اقبال لاهوری
زندگینامه
محمد اقبال لاهوری در سال 1256 شمسی در یک خانواده متدین در شهر سیالکوت پاکستان به دنیا آمد
پدرش بازرگان بود و اجدادش همه از برهمنان کشمیر بودند که در قرن هفدهم به دین اسلام مشرف گشتند.
محمد تحصیلات خود را با قرآن در یکی از مساجد زادگاهش شروع کرد و بعد از اتمام دوره مکتب برای گذران دورههای ابتدائی و متوسطه به کالج رفت.
وی در کالج مورد توجه یکی از معلمانش به نام مولانا میر حسین قرار گرفت. ذوق و استعداد شاعری وی تا جائی معلمش را تحت تاثیر قرار داد که ایشان هر چند مخالف با شعر گفتن جوانان بود، خودش اقبال را تشویق به سرودن کرد.
اقبال لاهوری سرودههای خود را در ابتدا جهت اصلاح به داغ دهلوی تسلیم مینمود. داغ دهلوی نیز پس از مدتی اعتراف کرد که اشعار اقبال نیاز به تصحیح نداشته و از داشتن چنین شاگردی فخر و مباهات میکرد.
وی پس از اتمام دوره کالج، در رشته فلسفه دانشگاه لاهور ادامه تحصیل داد و با اتمام دوره فوق لیسانس از دانشگاه پنجاب با رتبه اول، عهدهدار تدریس در رشتههای تاریخ، فلسفه و علوم در همان دانشگاه شد.اما فعالیت وی و ذوق و قریحهاش فقط در عالم شعر و شاعری و فلسفه محدود نبود بلکه در عالم اقتصاد نیز حرفی برای گفتن داشت، تا جائیکه در سال 1901 میلادی کتابی در همین زمینه به زبان اردو نوشت.
ایشان پس از مدتی جهت تکمیل تحصیلاتش راهی اروپا گردیده که این سفر علمی تاثیر زیادی بر افکارش به جای گزارد. در دانشگاه کمبریج نیز فلسفه را ادامه دارد و در آنجا با یکی از پیروان هگل به نام مک تیگارت ملاقاتی انجام داد، همچنین فرصت آشنایی با پروفسور براون و نیکلسون را پیدا کرد.اقبال پس از کسب درجه فلسفه اخلاق در دانشگاه کمبریج راهی دانشگاه مونیخ آلمان گردیده و با ارائه پایان نامه خود تحت عنوان سیر در فلسفه در ایران موفق به دریافت درجه دکتری گردید.
ایشان مدتی نیز به جای پروفسور آرنلد در دانشگاه لندن، به تدریس زبان و ادبیان فارسی پرداخت. ظاهرا در اواخر اقامتش در لندن، قصد ترک شعر و شاعری داشت که دوستانش مانند سرعبدالقادر و همچنین آرنلد مانع از این کار او شدند.
علاوه بر تخصصات ذکر شده، ایشان در اروپا در زمینه زبان ادبیات فارسی نیز به مطالعاتی دست زد که بعدا این زبان را به عنوان زبان شعری خود برگزید. همچنین از جمله تحولاتی مهمی که در زندگی اقبال در اروپا تبدیل وی از یک شاعر وطنی به یک شاعر ملی اسلامی بود که کتاب بانگ درا شاهد خوبی بر این مدعاست.
ایشان پس از بازگشت به وطن در سال 1908 میلادی به سمت رئیس بخش فلسفه دانشکده دولتی لاهور انتخاب گردیده و علاوه بر تدریس، اجازه وکالت نیز کسب نموده اما پس از چندی، فقط شغل وکالت را ادامه داده و از تدریس دست کشید.
اقبال در سال 1926 میلادی، به عضویت مجلس قانونگذاری انتخاب شد. وضعیت زندگی ناگوار مردم و اختلافات در آن زمان و عشق به آزادی، اقبال را به سوی حرکتهای سیاسی سوق داد تا جائیکه اقبال پیشنهاد تشکیل دولت پاکستان را در جلسه سالیانه حزب مسلمبیگ در الله آباد را داد.
همچنین ایشان نمایندگی مردم مسلمان شبه قاره را در اولین موتمر اسلامی فلسطین در بیت المقدس را داشته. ایشان در بازگشتی از کنفرانسی در لندن از اسپانیا و مسجد قرطبه دیدن کرده بودند که دیدار از این مسجد تاثیر زیادی در روحیه ایشان به جای گذارده بود، در منظومهای آن را بیان داشته همچنین از افغانستان نیز دیداری کرده و به زیارت مزار حکیم ثنائی موفق گردید. در اواخر عمر نیز یعنی به سال 1933 از دانشگاه پنجاب موفق به دریافت دکتری افتخاری گردید.
سرانجام علامه اقبال لاهوری به دنبال تنگی نفس و ضعف قلبی که مبتلا گشته بود در سال 1317 دارفانی را وداع گفت.
برخی از آثار علامه اقبال لاهوری
از علامه محمد اقبال لاهوری، آثار و نوشته هایی در سه زبان فارسی، اردو و انگلیسی به جای مانده است. برای آشنایی بیشتر با خطوط فکری اقبال به معرفی و شرح کوتاهی از مهم ترین آثار او می پردازیم.
1. علم اقتصاد که نخستین نوشته اقبال و به زبان اردو است، در سال 1903م. در لاهور انتشار یافت. موضوع این کتاب ـ همان گونه که از نامش پیداست ـ اقتصاد است.
2. سیر فلسفه در ایران که نام رساله دکترای اقبال است. این کتاب که در سال 1907 م. برای گرفتن مدرک دکترای فلسفه از دانشگاه مونیخ به زبان انگلیسی نوشته شده، تاریخ مختصری از حکمت الهی در ایران است. این کتاب را دکتر امیرحسین آریان پور به فارسی ترجمه کرده است.
3. تاریخ هند که برای استفاده دانشجویان نگاشته شده است. این کتاب در سال های 1913 و 1914 م. در مدارس هند تدریس می شد و امروزه نسخه های آن نایاب است.
4. مثنوی اسرار خودی (1915 م.)؛
5. مثنوی رموز بی خودی (1918 م.)؛
6. مثنوی پیام شرق (1923 م.)؛
7. بانگ درا که برگزیده کلام اردوی شاعر است و حاوی شورانگیزترین سروده های اقبال برای برانگیختن هم وطنان هند و مسلمانش است. این اثر که دگرگونی های فکری اقبال را در زندگی ـ پیش و پس از رفتن به اروپا ـ به خوبی نشان می دهد، در سال 1924 م. انتشار یافت.
8. زبور عجم که شامل اشعار فارسی اقبال است. این کتاب در سال 1927 م. به چاپ رسیده و شامل دو بخش است: بخش اول، شامل غزل ها، قطعه ها، مستزاد و ترجیع بندهای شاعر است و بخش دوم، شامل مثنوی «گلشن راز جدید» در پاسخ به «گلشن راز» شیخ محمود شبستری و «بندگی نامه» در مورد بندگی و انتقاد از زندگی غلامان است. این اثر نشان دهنده رسالت واقعی یک شاعر است و پروفسور آربری، غزل های آن را به انگلیسی ترجمه کرده است.
9. جاوید نامه که به زبان فارسی است و در سال 1932م. به پایان رسیده است. این اثر که به شیوه کمدی الهی از شاعر معروف ایتالیایی، دانته و به نام فرزندش جاوید اقبال سروده شده، سفر تخیلی شاعر به افلاک و آن سوی عالم علوی است. در این سفر عرفانی، مولانا روحی (672 ه . ش) راهنما و مرشد اقبال است و او خود را زنده رودی نامیده که پیوسته در جریان است. این اثر، عالی ترین و لطیف ترین اثر منظوم اقبال است که دقیق ترین اندیشه های عرفانی و نظریه های سیاسی و اجتماعی وی در آن آمده است. در این اثر، اقبال همچون پدری دل سوز، نسل جوان امروز و فردا را مخاطب قرار داده و راه و رسم زندگی را به آنها می آموزد.
پروفسور بوزانی، جاوید نامه را به ایتالیایی و ظفر اقبال و پروفسور آربری، آن را به انگلیسی ترجمه کرده اند.
10. احیای فکر دینی در اسلام (بازسازی اندیشه دینی) که شامل هفت خطابه ای است که اقبال در دانشگاه های مختلف ایراد کرده است.
11. مثنوی مسافر که شرح مسافرت شاعر به افغانستان است و در سال 1934 م. منتشر شده است. این اثر، مهم ترین شاهد گرم جوشی، بلند نظری و عشق و علاقه او به ملل مسلمان، به ویژه ایران و افغانستان است.
12. بال جبرئیل که دومین اثر اقبال به زبان اردوست، در سال 1935 م. به چاپ رسید و شامل دو بخش است: بخش اول، شامل غزل های او به شیوه زبور عجم و دوبیتی هایش به روش پیام شرق است و بخش دوم، دارای منظومه های متنوع، از قبیل ساقی نامه و منظومه هایی درباره آثار اسلامی کشور اسپانیا، از جمله مسجد قرطبه و مانند آن است.
13. مجموعه ضرب کلیم که حاوی اشعار اردوی شاعر است و در سال 1936 م. منتشر شده است.
14. ارمغان حجاز شامل دو بیتی های فارسی و منظومه های اردوی اقبال است که حدود شش ماه پس از مرگ اقبال در سال 1938 م. انتشار یافت.
15. پس چه باید کرد ای قوم شرق، مثنوی فارسی اقبال است که در سال 1936 م. به همراه مقدمه مسافر به چاپ رسید.
گفتنی است اقبال، پس از مطالعه های ژرف در قرآن در پایان عمر تلاش کرد کتابی به نام احیای رویه قضایی اسلام بنویسد و به همین منظور، شمار فراوانی کتاب جمع آوری کرده بود. هم زمان او در اندیشه نوشتن شعر منثوری به زبان انگلیسی، با نام پیامبر فراموش شده بود که عمر اقبال اجازه نگارش هیچ کدام را نداد
اندیشه های دینی وسیاسی
علامه اقبال لاهوری، از سرآمدان احیای اندیشهی دینی، به عنوان آسیبشناس حوزهی اسلامی در تاریخ معرفت سیاسی از اهمیت برخوردار است. معمولاً بنابه دلایلی نام او را در کنار سیدجمالالدین اسدآبادی میآورند. از آنجا که اندیشههای سیاسی و اجتماعی بسیاری از متأخران، بازتابآرای علامه است اهمیت او در تاریخ معرفت سیاسی دوچندان میشود. اندیشهی علامه نیز بهسان همردیفان دیگرش، متأثر از تعامل شرق و غرب و در مسیر پیجویی هویتی اسلامی در مقابله با غرب است. عصر علامه، از هجوم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی غرب علیه بلاد اسلامی حکایت دارد؛ لذا بدیهی است که در چنین فضایی، واکنشها و عکسالعملهایی از سوی روشنفکران جهان اسلام، و ازجمله او صورت گیرد. علامه اقبال ازجمله آشنایان با غرب و اسلام است که درپی شناخت درد جامعهی اسلامی و از سوی دیگر داروی آن درد است. با این همه فرهنگ و ماهیت غرب، اثرهای دوسویهیی بر دل و دماغ او داشته، آنچنان که آرای سیاسی او به طور عمده ملهم از این شناخت است. بنابراین، نظریات علامه درارتباط با غرب شکل گرفته و به طور مجزا قابل بررسی است. این مجموعه نظرها به طور کل شاکلهی اندیشهی سیاسی وی را فراهم میسازد. ازهمین رو در مقالهی حاضر، به بازشناسی تأثیرهای شناخت غرب بر علامه اقبال اشاره شده است .
با مروری بر تاریخ مشرقزمین، بهوقوع یک تحول فکری جدید در بین مسلمانان در سالهای قرن سیزده هجری/قرن نوزده میلادی برمیخوریم که از سرامدان آن ــ کسانی که به مسئلهی احیای اندیشهی دینی و مشکلات جوامع اسلامی پرداختند و در نهایت برای آنها راهحل ارائه دادند ــ باید از علامه محمداقبال لاهوری نام برد. بهجرأت میتوان گفت که عقاید و افکار اقبال ــ که نمایندهی ممتاز روح نوجویی زمان خود بود ــ بر پیکرهی فکری ـ فرهنگی جهان اسلام تأثیری شگرف داشته است .
بخشی از نحوهی شکلگیری اندیشهی سیاسی اقبال را باید در خلال معرفت او از غرب جستجو کرد. بعد از آن، تحلیل عقاید و اندیشههای او ضرورت دارد. در پس این شناخت، اندیشهی سیاسی اقبال حاصل میآید .
علل عقب ماندگی مسلمانان از دیدگاه علامه اقبال لاهوری
ایشان معتقد بود که کشورهای اسلامی هویت خود را که هویت اسلامی است از دست داده و باید آن را بازیابد همان طور که فرد احیاناً دچار تزلزل شخصیت و یا گم کردن خویش می شود و از خود فاصله می گیرد و با خود بیگانه می شود، جامعه نیز این گونه است چرا که جامعه مانند فرد، روح و شخصیت داشته و احیاناً دچار تزلزل شخصیت و از دست دادن هویت می گردد- تا آن جا که دچار سقوط خواهد شد-
مسلمانان در حال حاضر در برخورد با تمدن و فرهنگ غرب دچار بیماری تزلزل شخصیت و از دست دادن هویت شدند. اقبال با نقد وضعیت کشورهای اسلامی و پراکندگی آنان این از هم گسیختگی را نتیجه دوری جوامع اسلامی از روح دین میداند-
علامه اقبال قائل است که مسلمانان دنیای امروز نقطه اصلی اتکای خود را گم کرده و احساس سرگردانی میکنند چرا که امروزه می بایست مدرنیسم را تجربه نمایند که هیچ ذهنیتی از آن نداشتهاند که البته این فرهنگ باعث دور شدن مسلمانان از اصل و هویت خودشان می شود که این خودباختگی و دور افتادگی مسلمانان از اصالت خویش از جمله علت های اصلی عقب ماندگی و انحطاط جوامع اسلامی است.
ایشان با توجه به این مشکل اساسی در میان مسلمانان جهان با تأکید بر مشترکات دینی و تقویت اصل خودی بر آن شد تا روحی تازه بر پیکرة کشورهای اسلامی بدهد و زمینه ساز اتحاد اسلامی گردد و لذا تقلید کور کورانه از فرهنگ غرب را موجب تهی شدن انسان از خود و اندیشههای اصیل خودی و به جای آن پر شدن از ارزشهای شیطانی و ضد انسانی میداند.
او با مطالعه دوباره فرهنگ اصیل اسلامی در جستجوی کشف اصول و ارزشهائی بود که بتواند جوامع اسلامی را متناسب با دنیای مدرن تغییر دهد که این تلاش به کشف دموکراسی اسلامی انجامید.
ایشان قائل است که برابری هسته اصلی تفکر اسلامی است و دموکراسی اسلامی را مهم ترین روش ایده آل در دنیای سیاسی اسلام می داند. این دموکراسی قطعاً جدای از دین و اخلاق اسلامی نیست در واقع دنیای اسلام با این دموکراسی جامعه ای چند ملیتی و فراتر از تعصبات قومی و قبیلهای خواهد بود. چنین جامعه ای مبتنی بر همبستگی و انسجام درونی مسلمانان است که ناشی از وحدت مذهبی سیاسی همة مسلمانان جهان است.
علامه اقبال ملت مسلمان را به عسل تشبیه می کند که از گلهای مختلف قطره های شهد به وجود می آید و پس از تصفیه، تبدیل به محصول گرانبها و ارزشمند می شود او در تحلیل از تشکیل دولت واحد و منسجم اسلامی عبارت ولایت عشق را مد نظر قرار می دهد. ولایت عشق از دیدگاه اقبال، جامعهای است که در آن امنیت و برابری انسانی عدل و تساوی اقتصادی حکمفرما میباشد.
توصیه اقبال برای این مدینه فاضله آن است که تحت تأثیر کشورهای مترقی و پیشرفته که اساس آن ها بی دینی و مادیت است نرود. بلکه بنیان زندگی خود را بر روحانیت استوار نماید چرا که معتقد است حضور استعمار در کشورهای اسلامی و کوشش آنها برای تامین منافع اقتصادی و سیاسی خودشان باعث دامن زدن به اختلاف مذهبی و فرقه ای و نژادی میان مسلمانان و از هم گسیختگی جوامع اسلامی است.
اقبال با موشکافیهای فراوان در تاریخ تفکر اسلامی متوجه شد مادامی که محصول کلام جبر و محصول عرفان و ادبیات سکر و سستی و محصول فقه و قرائت تقلید، همان پیروی صرف باشد، به طور طبیعی سرنوشت انسان و امت اسلامی همان خواهد شد که در سه قرن اخیر به آن دچار شدند که اعم از تفرقه و جدائی و شیوع تعصبات و فرقهگرائی و نزاعهای داخلی است و تا زمانی که آن علتها پابرجا باشند، امیدی به بهبود، بیهوده خواهد بود. و لذا علامه اقبال عواملی را برای اتحاد و انسجام جامعه اسلامی بر میشمارد.
عوامل اتحاد مسلمانان جهان از دیدگاه علامه اقبال لاهوری
1- اصل توحید.اصل توحید به عنوان پایه و اساس معنوی و روحانی جامعه بشری است چرا که از یگانگی خالق است که یگانگی مخلوق به دست می آید و در جامعه ایده آل توحید نقش اصلی و اساسی و پایه ای در تامین برابری و برادری انسانها و مسلمانان دارد که همه امتیازات کاذب را کنار میزند و به جهان کثرت و به ظاهر پراکنده، وحدت تفکیک ناپذیر میدهد. و همچنین برای تمام اعضای جامعه وحدت نظر و وحدت عمل را در پی دارد.در واقع ایمان به خدای یگانه بعد از نفی همة بتها و اللههای دروغین، پایه معنوی و روان شناسانة پیوند و علقه معنوی انسانها و مسلمانان را مهیا ساخته و همة تقسیمات و انشعابات بشری را تحتالشعاع خویش قرار میدهد و توحید جانی است که اندیشهها را متحد ساخته به آن یک هدف واحد میبخشد. ایمان راستین به توحید تمام رخنههای حیاة یک ملت را پر ساخته و رذائل اخلاقی را از او دور میسازد و ملتی که با اندیشه توحید مجهز باشد، هدفمند، غیور و پر نشاط است و در سایه توحید است که کاملترین نظامهای اجتماعی آفریده میشود و توسعه و عظمت یافته و به یگانگی و انسجام میرسند.
2- اصل نبوت.مسئله نبوت بعد از توحید از مهم ترین ارکان یک جامعة ایده آل اسلامی است و به واسطة آن تمرکز در رهبری و ارشاد بر مبنای وحی ایجاد می شود- چرا که رسالت روح ملت و عامل پیوند دهنده ارگانهای او میباشد و لذا این پیوند پیمان فطرتها است، لذا از هر پیوند دیگری استوارتر است.
یکی از بزرگترین سنتهای خداوند بر ملت اسلام اصل خاتمیه پیامبر آن میباشد. این به مثابه جاودانگی جامعه اسلام است و به آن معنی است که هیچ ملتی نخواهد توانست نقش این جامعه را از جهان و تاریخ بزداید.
با توجه به مفهوم توحید و هدف رسالت این نکته روشن میگردد که ملت اسلام در محدوده جغرافیائی خاص نمیگنجد چنان که محدود به زمان ویژهای نیز نمیباشد.
از منظر ایشان اساساً عشق و علاقه به شخص پیامبر(ص) منشأ محبت و وحدت و پیوند همه وفاداران به مکتب اسلام است چرا که هدف و مقصود اصلی رسالت پیامبر(ص) آزاد ساختن انسانها از بندهای استبداد و استعمار و ایجاد مساوات و برادری و اتحاد میان انسانها بوده است.
3- قرآن.عامل سومی که علامه اقبال بر آن تأکید می ورزد اهمیت به قرآن است چرا که دارای قوانین و ضوابط مدون از ناحیه وحی می باشد و همة مسلمانان از هر مذهب و طائفه به آن ایمان و اعتقاد خاصی دارند و تمامی قوانین اساسی جامعه اسلامی می بایست بر مبنای قرآن تنظیم و اجراء گردد.
چرا که هر انسانی این قابلیت را دارد که همانند پیامبر مورد خطاب قرار گیرد تا آنجا که بتواند در تجارب روحانی پیامبر شرکت جوید و بالاتر از آن بتواند با خداوند به گفتگو بنشیند. و هدف واقعی قرآن در واقع برانگیختن بالاترین حد شعور انسان است در ارتباطهای گونه گونش با پروردگار جهان است.
این شعور از طریق مصفّا کردن جان به دست میآید و یگانه راهی که قرآن برای این هدف نشان میدهد همان عمل انسان است چرا که اصل عملگرائی انسان مبتنی بر اصل آزادی و قدرت اوست و قرآن نیز به استطاعت بشر در بهبود رفتارش و نیز به توانائی او در مهار نیروهای طبیعی باور دارد که اصول آن برپایه اعتدال و بهبودگرائی است تا آنجا که عالم را مجموعهای بالنده میداند که به امید پیروزی نهائی بشر بر تباهی، زندگانی یافته است و لذا با توجه به سریان داشتن مفاهیم پر ارزش قرآن در طول زندگی همه مسلمانان قطعاً اختلاف طبقاتی بین مسلمانان نیز از بین خواهد رفت چرا که با روح قرآن و اسلام همخوانی نداشته و سازگار نیست. بنابراین تقسیم جامعه اسلام به گروههای عالی و دانی بر خلاف تعالیم ارزشمند اسلام است در نتیجه قرآن همه مسلمانان را به یک هدف معین و یک اتحاد اجتناب ناپذیر رهنمون خواهد ساخت.
4- محوریت کعبه .یکی دیگر از مهمترین عواملی که در ساختار اتحاد جامعه اسلامی نقش دارد داشتن مرکزیت محسوسی است که تمام توجهات، و تمام عواطف و آمال و تمام مراسم آئینی، و نیایشها، متوجه آن باشد که آن نقطه، نماد ایمان، تفکر و پیوند قلبی و یگانگی آن ملت است. این مرکز در اسلام همان بنای چهارگوش ساده، ولی پر شکوهی است که شهسوار توحید حضرت خلیل الرحمن آن را بنا یا بازسازی نمود- مرکزی که دلهای همه مسلمانان در اقصی نقاط عالم در سراسر عمر برای دیدار آن میتپد. حتی در هنگام مرگ و بعد از آن نیز میبایست متوجه ان نقطه توحیدی باشند. و لذا مرکزیت کعبه و قبله مسلمین خود از ابزار بسیار مهم در به وجود آمدن همدلی و مساوات و اتحاد بین آنها است.
نتایج افکار اصلاحی علامه اقبال لاهوری و اتحاد مسلمین.
مهم ترین نقش سیاسی و ثمرة تفکرات اقبال پیشنهاد تاسیس کشور پاکستان بوده.
اقبال اوضاع جهان اسلام به ویژه شبه قاره هند را به دقت بررسی و نقاط ضعف، آسیبها و آفتهائی را که جامعه اسلامی از آن رنج میبرد را شناسائی کرده و دریافت که بزرگرترین مشکلات جامعه اسلامی هند عبارتند از:
1- جهل و عقبماندگی از کاروان علم و تمدن.2- فساد عقیده و حاکمیت گرایشهای انحرافی صوفیانه. 3- تسلیم شدن در برابر استعمارگران. 4- شیفتگی و خودباختگی در برابر تمدن پر زرق و برق غرب و تقلید کورکورانه از آن.
با توجه به اختلافات گستردة هندوها و مسلمانان و جنگها و کشتارهائی که در بنگال هند رخ داده بود، ایشان تنها راه آسایش مسلمانان و هندوها را در استقلال این مسلمین از هندوها می دانست- او با فعالیت پیگیر خود توانست مسلمانان هندوستان را که تا آن زمان که به عنوان یک اقلیت بزرگ در هند شناخته می شدند با تاسیس و استقلال پاکستان به یک اکثریت قاطع تبدیل نماید- این عمل یعنی آفرینش یک دولت مسلمان که از دستاوردهای بزرگ تاریخی وی میباشد.
پیشنهاد ایشان در سال 1930 مطرح شد اما بعد از 17 سال این خواسته متحقق شد. در واقع پاکستان تنها کشوری است که به نام اسلام و بر مبنای تفکر و ایدئولوژی اسلامی به وجود آمده بود. طرح پاکستان به عنوان یک کشور اسلامی مستقل وسیله ای است برای اتحاد مسلمین و تشکیل یک اسلامستان واقعی. که با تمامی اهداف اسلام گرایانة اقبال همخوانی داشته است. اقبال که خود هندوزاده تازه مسلمانی از کشمیر بود بیش از دیگران به اهمیت تشکیل دولت واحد مبتنی بر اصول اسلامی و قرآن محوری تاکید داشته با این که هر شاعری آرزومند وصل است او ناگزیر به جدائی تن داد و طرح پاکستان مستقل را پیش کشیده و از آن دفاع نموده.
منابع:
1. اقبال لاهوری، محمد؛ احیای فکر دینی در اسلام؛ ترجمه احمد آرام؛ رسالت قلم، تهران: 1346.
2ــنوای شاعر فردا یا اسرار خودی و رموز بیخودی؛ مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران: 1370.
3. ــ ؛ کلیات اشعار فارسی مولانا اقبال لاهوری؛ به کوشش احمد سروش؛ سنایی، تهران: 1343.
4.انور، عشرت حسن؛ مابعدالطبیعه از دیدگاه اقبال؛ ترجمه محمد بقایی؛ حکمت، تهران: 1370.
5. شادروان، حسن؛ اقبال شناسی؛ با مقدمه محیط طباطبایی؛ سازمان تبلیغات اسلامی، تهران: 1371.
6. سعیدی، غلامرضا؛ اندیشههای اقبال لاهوری؛ به کوشش هادی خسرو شاهی؛ دفتر نشر فرهنگ اسلامی،
7.شادروان، حسن؛ اقبال شناسی؛ با مقدمه محیط طباطبایی؛ سازمان تبلیغات اسلامی، تهران: 1371 .
8. شناخت اقبال، مجموعه مقالات کنگره جهانی بزرگداشت اقبال لاهوری
9.علامه اقبال لاهوری... پروین قایمی چاپ فرلین سال 1382ه ش
10.سیر اقبال شناسی در افغانستان... عبدالروف خان رفیقی شامل چهل مقاله و مجله کابل سال های 1311ه
11.اقبال ستاره بلند مشرق.. سید محمد علی خامنه ای دانشگاه تهران سال 1982م