علوم سیاسی |
14)نظریه مصرف نامکفی هابسون (امپریالیسم اقتصادی) را بیان کنید. ریشه امپریالیسم اقتصاد است وی ناسازگاری درونی سرمایه داری موجب امپریالیسم است .درجوامع سرمایه داری سرمایه داران فعالیت می کنند ، تولید می کنند ، کارگر استخدام می کنند ولی عمده درآمد برای خودشان است وبه کارگر کمتر حقوق می دهند .اینان مالیات نمی دهند سرمایدار با پول خود کارخانه دیگر ایجادمی کند وباز تولید بیشتر ودر آمد بیشتر ، کارگران هم بادر آمد کم و قدرت خرید پایین لذا کالاهای تولیدی در داخل کشور مشتری کمتری پیدا می کند سرمایه دار سرمایه خود را به دیگر کشورها برده آنجا فعالیت را آغاز می کند چون کارگر زیاد وسرمایه کم است آنجا حلقه متوسط و دولت را با خود همراه می کند و اینجاست که سیاست امپریالیسمی را برای منافع خود برقرار می کند 15) نظریه مارکس در خصوص امپریالیسم اقتصادی چیست؟نظام تولید اقتصادی تعیینکنندة ساختارهای نهادی و ایدئولوژیک جامعه است .هر کس کنترل نظام اقتصادی را در دست دارد ،کنترل نظام سیاسی را نیز در دست خواهد داشت. سرتا سر تاریخ عرصه مبارزه طبقاتی میان یک گروه حاکم و یک گروه مخالف است که از بتن آن نظام اقتصادی ،سیاسی و اجتماعی نوینی سر بر میآورد نهایتا باا پیدایش سوسیالیسم وکمونیسم این روند تضاد تاریخی متوقف وجامعه کمونیستی بی طبقه وفاقد تضاد بوجود می آید. 16) نظریه هیلفردینگ در خصوص امپریالیسم اقتصادی چیست؟ هیلفردینگ «سرمایه مالی» را باعث تقویت انحصارها میدانست که رقابت را محدود میکنند و در عین حال راه سرمایههای خارجی را باز کرده و تمایلات امپریالیستی حکومتها را دامن میزند. اگر سرمایهداری قرن نوزدهم به دنبال آزادی تجارت بود، سرمایهداری در «مرحله نهایی» آن متوسل به تعرفههای گمرکی برای حمایت از انحصارهای داخلی و تقویت روحیه امپریالیستی میگردید. او(مثل هابسون وکائوتسکی) به کارآمدی اراده انسانی در جلوگیری از کشیده شدن سرمایه داری به امپریالیسم معتقد بود 17) نظریه بوخارین در خصوص امپریالیسم اقتصادی چیست؟ سرمایه داری با ایجاد اقتصاد جهانی بازار اقتصاد های ملی را به هم وابسته می کند به نحوی که چند قطب اقتصادی سازمان یافته در یک سو ودر سوی دیگر کشورهای توسعه نیافته قرار می گیرند کشورهای توسعه نیافته در قلمرو کشورهای توسعه یافته قرار می گیرند در نتیجه دوطبقه جدید بورژ وازی وپرولتاریای بین المللی بوجود می آید که بخاطرتولید زیاد ومصرف کم برای سود بیشتر نیاز می شود با سیطره قهرآمیز در قلمرو اقتصادی در خارج از کشور سرمایه گذاری نمایند. 18) نظریه لنین در خصوص امپریالیسم اقتصادی چیست؟ لنین می گوید رقابت آزاد در نظام سرمایه داری قابل دفاع نیست چرا که این رقابت، به انحصار منجر می شود و نهایتاً این انحصار است که امپریالیسم را شکل می دهد. او با آوردن آمار و ارقام مربوط به مبادلات اقتصادی سرمایه دارها، سعی می کند این انحصار را عیان کند. «پیدایش انحصاری ها، که معلول تمرکز تولیدات است، قانون عمومی و بنیادین مرحله کنونی رشد و توسعه سرمایه داری است.» از نظر او سرمایه داری در مرحله امپریالیستی، تولید را اجتماعی می کند. به عبارتی سرمایه داران را «از مرحله رقابت آزاد کامل» به «اجتماعی شدن کامل » می کشاند. «تولید اجتماعی می شود اما مالکیت کماکان خصوصی باقی می ماند . ابزار اجتماعی تولید کماکان در مالکیت خصوصی عده قلیلی باقی می ماند .» (پس رقابت آزاد، تمرکز تولید می آورد، تمرکز تولید، امکانات و منابع خام و بازار بیشتر می طلبد. سرمایه داران بزرگ با بی رحمی سرمایه داران کوچک را می بلعند. انحصار بین چند بنگاه، کارتل و تراست شکل می گیرد. این به نوبه خود به تقسیم جهان میان قدرت های بزرگ منجر می شود. پس رقابت در نظام سرمایه داری در تضاد با انحصار عمل می کند. «بنابراین ما در دوران ویژه سیاست مستعمراتی جهانی زندگی می کنیم که با آخرین مرحله رشد و توسعه سرمایه داری و با سرمایه داری مالی ارتباط بسیار نزدیکی دارد.» 19)از نظر لنین پنج خصلت برای امپریالیسم وجود دارد آن را بیان کنید. 1- تمرکز تولید و سرمایه [به چنان مرحله ای از تکامل می رسد که انحصارهایی به وجود می آیند که نقشی تعیین کننده در زندگی اقتصادی دارند .] 2- ادغام سرمایه بانکی با سرمایه صنعتی و ایجاد الیگارشی «سرمایه مالی» 3- صدور سرمایه [جدا از صدور کالا اهمیت ویژه ای پیدا می کند] 4- تشکیل کارتل ها، تراست ها و سازمان های انحصارگر بین المللی سرمایه داران 5- تقسیم منطقه ای جهان. «امپریالیسم یعنی اینکه سرمایه داری به مرحله ای از رشد و توسعه رسیده که سلطه انحصارها و سرمایه مالی برقرار می شود.» 20) نظریه های چرخه ای استیلای سیاسی جورج مدلسکی را بیان کنید. جورج مدلسکی مفهوم پیشوایی را به جای استیلا به کار می برد و منظور از پیشوا بازیگری است که توان نوآوری و حرکت به جلو را در جهت ارتقای مصلحت عمومی دارد و عملش مشروع خواهد بود. به نظر «مدلسکی» هر چرخه استیلای سیاسی بر جهان حدود یک قرن به طول می انجامد. به طور خلاصه در توضیح وجوه مشترک نظریات چرخه استیلا می توان گفت، نظام جهانی بر تلاش استیلا جویانه بازیگران مبتنی است و بازیگران قدرتمند سعی دارند به رهبری آن نایل آیند و از طرق مختلف سعی می کنند قدرت خود را نسبت به رقبا بهبود بخشند و از سویی سعی خواهند کرد، از دستیابی دیگر بازیگران به قدرت برتر جلوگیری کنندو برای حفظ قدرت برتر به نوآوری سیاسی و اقتصادی دست می زنند . او پیش فرض هایی برای دستیابی به قدرت استیلای قائل است . از جمله آنکه پیشوایی سیاسی جهانی نیازمند پیشوایی در قدرت اقتصادی است . علاوه بر قدرت تعیین کننده اقتصادی ، وی به مواج نوآوری سیاسی نیز اشاره دارد . به مقتضای دو نوع نوآوری فوق است که صنعت ارتباطات جهانی نیز متحول می شود. وی نو آوری سیاسی را متضمن نوآوریها و توسعه اقتصادی طی چرخه های بلند صدساله می داند . با استفاده از این قالب دهی به تاریخ ، مدلسکی پیش بینی می کند که در آینده تحولات چرخه ای موجب پیدایش دو پویش خواهند شد :1) افول پیشوایی آمریکا ،2) دگرگونی احتمال در پویش جنگ های جهانی . 21)نظریه موازنه قدرت را بیان کنید.یکی از قدیمی ترین و مهمترین نظریه های حوزه سیاست بین الملل مربوط به صلح و امنیت است که از سال 1648 تا 1914 که جنگ جهانی اول شروع شد ( دوران جنگ سرد ) می باشد معنی آن یعنی هم وزن کردن و دو چیز را برابر کردن است در اصطلاح یعنی توازن قدرت به عنوان یک نظام به جامعه ای مرکب از چندین ملت است که بازیگران اصلی هویت و استقلال خویش را از طریق توازن حفظ کنند موازنه قدرت یعنی قانون رفتار دولتها است به نحوی که آنان در صورت رویارویی با قدرت متجاوز و به هم زننده تعادل مخالفت و مقابله کنند و یا حالتی است که هیچ قدرتی در وضعی نیست که به دولت دیگر حمله و آنها را به خطر بیندازد الف -نظریه ریمون آوند= موازنه قدرت در قطب بندی های مختلف دوقطبی وسه قطبی ظاهر می شود تا تعادل قدرت حفظ شود. سه نوع صلح وجود دارد صلح تعادلی(تعادل بین نیروهای دویاچندقطب)، صلح ناشی از سلطه (به رسمیت شناخته شدن برتری یک واحد سیاسی از اعضای نظام بین الملل) وصلح امپراتوری(نیروهای تمام بازیگران مقهور نیروهای یکی از بازیگران می شوند. منازعه که به هنگام ناسازگاری منافع رخ می دهد مشتمل بر سه جزء 1-بازدارندگی ،2-تحریض و 3-براندازی است .تحریض برای منازعه شیوه ای ای است که رقیب را مجاب به تغییر رفتار کنند. ب- نیکولاس اسپایکمن= فرایندهای مختلف در صحنه بین الملل آنان را وا می دارد تا جهت حفظ وتضمین بقا یا قدرتمند شوند یا درکنف حمایت قدرتی بزرگ در آیند. ج-اشتراوس- هوپه = باید فرهنگ اعتقادی کنترل کننده قدرت را تقویت کرد تا زمینه حل اختلافات روانشناختی فراهم شود د- جورج کنان= دیپلمات ها باید با اعمال صحیح ضمن تأمین منافع کشور خود از اقدامات تنش زا خود داری کنند. ه- کسینجر= توازن قدرت دراستفاده از دیپلماسی در مناسبت های بین المللی وتوجه به عناصر داخلی سیاست خارجی است زیرا ثبات بین المللی تابع سه عامل است1-اراده مذاکره قدرتمند برای حل وفصل اختلافات با قدرت های انقلابی 2- توانایی مهار میزان ومنازعه وجلوگیری از جنگ 3- توانایی دولتهای طرفدارثبات به اعمال جنگ محدود برای حفظ وضعیت موجود و-آلفرد تی. ماهان و سر هلفورد مکیندر= تأمین قدرت مناسب برای امنیت راههای دریایی ز- هانس جی . مورگنتا=تنها راه رسیدن به صلح پایدار جهانی وجود جامعه ای اخلاقی و سیاسی جهانی قبل از تشکیل دولت جهانی است ،وجود دولت جهانی به تنهایی کافی نیست بلکه وفاداری به دولت جهانی وجهانی شدن باید همراه عدالت باشد. ح- راینهولد نیبور = او با الهام از داستان هبوط انسان نظریه خود را بیان کردمنازعات انسان ناشی از برخورد میان ابزار قدرت وفخرفروشی است لذا با تقوای شخصی وتقوای سیاسی می توان آثار منفی بدبینی را کم کرد وقدرت را در تأمین عدالت وخدمت به منافع عمومی بکار گرفت. [ دوشنبه 93/3/26 ] [ م. مباشری ]
[ لطفا نظر دهید ]
|