امت واحده
مقدمه
قرآن کریم تشکیل امت واحد را یک برنامه وسیع و جهانى براى تحقق حکومت جهانى واحد مىداند. براى تحقق این آرمان در ادیان مختلف به ظهور مصلح آخرالزمان نوید داده است که وى این امت جهانى را بنیان مىنهد. تحقق چنین جامعه ای منوط به وحدت است بر اساس تعاریف قرآنی میتوان نتیجه گرفت که مراد از امت اسلامی، گروه وسیعی از مردم است که تحت رهبری وهدایت مشترک بوده و به سوی هدف و قبلهای واحد در حرکت می باشند. این جامعهی آرمانی اسلام، دارای ویژگیهای خاصی است که آن را از سایر جوامع متمایز می سازد.در شکلگیری امت اسلامی قطعا ویژگیها و خصوصیات دینی از اصالت برخوردارند. بهعبارتدیگر تحقق رسالات و وظایف اسلامی صرفا در چارچوب مجموعهای به نام امت امکانپذیر است. امت اسلامی در واقع در چارچوب مرز جغرافیایی خاصی قرار نمیگیرد، بلکه بر یک مجموعه بینالمللی اطلاق میشود که از یک پیام و دستور الهی اطاعت میکنند و رسالت یک پیامبر را میپذیرند .
رابطه امت و ملت دراسلام
یکی از تفاوتهای اساسی نظام سیاسی اسلام با مکاتب سیاسی و حقوقی معاصر در مرزبندی
موجود میان "ملت" و "امت " است. اسلام از آن جهت که دینی جاودانی و جهان شمول است و
جامعه بشری را مخاطب خویش میداند، بدون توجه به مرزهای سرزمینی و تفاوتهای نژادی،
زبانی، ملی و فرهنگی از میان همه انسانها سربازگیری می کند و نام "امت واحده" را بر پیروان
خویش می نهد . این مفهوم به کلی با مفهوم شهروندی که افراد را به دولت حاکم در یک سرزمین
معین مرتبط می سازد متفاوت است. هر کس کمترین اطلاعی از مفاد آیات قرآنی داشته باشد
تردیدی در جهان شمولی اسلام پیدا نخواهد کرد.
رابطه امت و امام
این دو واژه در نظام اسلامی جنبه ماوراء ملی دارند و با توجه به مبانی اعتقادی خاص خود
باید ملاحظه گردند . "امام" در لغت به معنی پیشوا و رهبر است و در اصطلاح رهبر عموم مسلمانان در کارهای
دینی و دنیوی آنها است.امامت در اسلام به جایگاهی اطلاق می گردد که هم مرجعیت دینی و هم
مرجعیت اجتماعی و سیاسی را شامل میگردد. امامت و ولایت در این معنا، مفهومی برابر و
یکسان دارند. و امت گروهی هستند که این مرجعیت و پیشوایی را پذیرفته و قبول نموده اند.
برخلاف واژه "ملت" که با عنصر سرزمین و قلمرو جغرافیایی خاصی همراه بوده و معنا و
مفهوم پیدا می کند و اینک در عرف حقوق داخلی و خارجی به رسمیت شناخته می شود، "امت "
با عنصر عقیده و آرمان پیوند خورده است. اسلام برای مرزبندیهای موجود اصالت قایل نیست
زیرا پیام آور حقیقتی است که می خواهد همگان از این حقیقت بهره مند گردد. خورشید فروزان
اسلام آمده است تا گرمابخش جان و روان همه انسانها در هر گوشه ای از عالم باشد. تشبیه گویا و
زیبای استاد شهید مرتضی مطهری در این زمینه قابل توجه است: "حقایق علمی به همه جهانیان تعلق دارد، جدول فیثاغورس و نسبیت انیشتین به قوم معینی تعلق ندارد و با هیچ ملیتی منافات ندارد برای آنکه این حقایق بی رنگ است و رنگ و بوی قوم و ملت مخصوصی را ندارد.به این دلیل دانشمندان و فیلسوفان و پیامبران به همه جهانیان تعلق دارند.خورشید از ملت خاصی نیست و هیچ ملتی نسبت به آن احساس بیگانگی نمی کند زیرا خورشید به همه عالم یک نسبت دارد.اگر بعضی ازسرزمینها کمتر از نور خورشید استفاده کنند مربوط به وضع خودشان است نه خورشید.
علامه طباطباییدر این موردمی گوید:"اسلام اصل انشعابات قومی و ملی را بدین صورت که مؤثر در تکون و پیدایش
اجتماع باشد ملغی ساخته است ... انشعابات و ملیتهایی که بر اساس "وطن" تشکیل می گردند امت و مجموعه خود را به سوی وحدت و یگانگی حرکت می دهند و در نتیجه این ملت از ملتهای دیگر که در وطنهای دیگر قرار دارند روحاً و جسماً جدا می گردد و با این ترتیب، انسانیت از وحدت و تجمع دوری گزیده و مبتلا به تفرق و تشتّتی که فطرت انسانیش از آن فرار می نموده می گردد. در این صورت برخورد یک جامعه جدید با دیگر جوامع به گونه ای نظیر برخورد انسان با سایر اشیاء و موجودات طبیعت است که آنان را به استخدام می گیرد، استثمار میکند و... . تجربه قرنهای
طولانی از آغاز خلقت، تا کنون به این حقیقت گواهی میدهد. به همین دلیل است که "اسلام" این قبیل انشعابات و تمیّزات را ملغی ساخته و اجتماع انسانی را بر اساس عقیده و نه نژاد و وطن و نظایر آن پایه ریزی نموده است. حتی
ملاک در بهره برداریهای جنسی (ازدواج) و ارث، اشتراک در عقیده و توحید است نه در منزل و وطن".
منافع ملی و روابط بین الملل
در حقوق بین الملل، روابط بین دولتها بر پایه احترام متقابل، عدم مداخله در امور داخلی
یکدیگر و حفظ منافع ملی استوار است. دولت اسلامی نسبت به اصول یاد شده پای بند است. اما پذیرش این اصول هرگز نمی تواند رافع مسؤولیت این دولت در قبال وضعیت مسلمانان در کشورهای دیگر باشد، تکالیف و
وظایف نظام اسلامی محدود به امور شهروندان خود نمی گردد و مطابق فرمایش رسول خدا که
"مَنْ اَصْبَحَ و لم یَهْتَمَّ باُمُور ِالمسلمین ِفَلَیس بمُسْلمٍ"دفاع از حقوق همه مسلمانان در هر نقطه از
جهان وظیفه آن می باشد. این از امتیازات و افتخارات یک قانون اساسی است که مقرر می دارد: "سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس دفاع از حقوق همه مسلمانان استوار است. و "در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می کند. چنین حمایتهایی هرچند از سوی برخی دولتها به عنوان دخالت در امور داخلی آنان قلمداد گردد، سلب
مسؤولیت از دولت اسلامی نخواهد نمود و سیاست تشنج زدایی در روابط خارجی تنها و تنها با
همین ملاحظات، مبنای کار قرار خواهد گرفت. جای بسی تأسف است که در حالی که کشورهای
اسلامی در دفاع از مسلمانان نقاط مختلف جهان غالباً در موضعی انفعالی قرار گرفته اند. ما امروز
مواجه با واکنش شدید اسرائیل و قدرتهای زیر نفوذ صهیونیسم در دفاع از جاسوسان یهودی با
تابعیت ایرانی می باشیم.