سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علوم سیاسی
 

هجرت امام خمینی«قدس سره» از نجف به پاریس

         پس از قیام مردمی 15 خرداد 1342، رژیم محدودیت های بیشتری برای امام خمینی« قدس سره» و گروه های مذهبی اعمال کرد و آن گاه که امام« قدس سره »علیه تصویب لایحه ی کاپیتولاسیون اعتراض نمودند، در 13 آبان 1343، ایشان را ابتدا به ترکیه و سپس به عراق تبعید کرد    .

تبعید و اقامت 14 ساله در نجف اشرف، توأم با یک زندگی بسیار ساده و بی تکلف بود    .

امام در طی این مدت، با وجود محدودیت های مختلف، فریادهای حق طلبانه و ظلم ستیز خود را علیه رژیم، از طریق سخنرانی، ارسال پیام های کتبی و شفاهی به گوش ملت ایران می رساندند و بدین وسیله ماهیت رژیم را افشا می کردند    .

امام« قدس سره» در کنار این اقدامات به تدریس فلسفه ی سیاسی حکومت اسلامی، تحت عنوان ولایت فقیه، همراه با دروس فقه و اصول پرداختند و شاگردانی برجسته و هم فکر تربیت کردند    .

ثمره ی مجموعه ی این فعالیت ها باعث آگاهی و رشد سیاسی روزافزون همه ی اقشار اعم از تحصیل کرده ها، روحانیون، بازاری ها، شهری ها، روستایی ها و ... گردید و قاطبه ملت ایران، رهبری ایشان را پذیرفته و شعله های انقلاب فروزان گردید.

پس از ناامیدی رژیم از سکوت امام، دست به فعالیت های سیاسی برای ساکت کردن و یا اخراج ایشان از عراق زد.

اولین مذاکره بین وزرای خارجه ی دو کشور ایران و عراق، هنگام شرکت در اجلاس سالانه ی سازمان ملل در نیویورک انجام شد، سپس هیأتی از تهران به بغداد عزیمت و با مقامات عراقی مذاکراتی به عمل آورد. نتیجه ی این دو مذاکره، ایجاد محدودیت هایی برای امام« قدس سره» بود، تا آن جا که منزل ایشان توسط نیروهای امنیتی در 2 مهر 1357، محاصره و رفت و آمدها محدود و کنترل گردید. در این حال رییس سازمان امنیت عراق، یکی از نزدیکان امام (حجت الاسلام سید محمود دعایی) را احضار و پس از گفتگو با ایشان، در نهایت درخواست کرد که امام «قدس سره» یک ماه سکوت نمایند و دلیل این مطلب را این طور بیان داشت که (ما نسبت به رژیم شاه تعهداتی داریم و خروج امام« قدس سره »هم ازعراق صحیح نیست، امام کمتر فعالیت کنند ، اعلامیه صادر کنند، ولی خارج از عراق توزیع شود(

هنگامی که این خواسته ها به عرض امام« قد س سره» رسید، ایشان که به هیچ عنوان حاضر نبودند حتی برای یک لحظه هم فعالیتشان تحت فشار یا توصیه های شخص یا اشخاص یا گروهی به نفع رژیم پهلوی محدود گردد، تصمیم به ترک عراق گرفتند و قصد عزیمت به سوریه را نمودند، اما به علت تیرگی روابط عراق و سوریه، تصمیم گرفتند که از طریق کویت عازم سوریه شوند.

اخذ ویزا صورت پذیرفت، در حالی که مسئولین صدور ویزا در کویت با آن که مشخصات شناسنامه ای امام «قدس سره» به آنها داده شده بود، آگاه نبودند که برای چه کسی ویزای ورود صادر می کنند.

صبح روز 13 مهر 1357، امام خمینی« قدس سره» با چند تن از نزدیکان و مرحوم حاج سید احمد آقا، به طرف کویت حرکت کردند. پس از رسیدن به مرز، با داشتن ویزا، از ورود ایشان جلوگیری به عمل آمد. از این رو ساعاتی را در مرز سرگردان ماندند. حدود ساعت 11 شب مأموران مرزی عراق به امام اطلاع دادند که بازگشتشان به نجف بلامانع است. اما امام «قدس سره» از بازگشت به نجف خودداری و شب را در بصره گذراندند و تصمیم گرفتند به پاریس بروند. عراقی ها هم موافقت خود را اعلام کردند.

پیام امام« قدس سره» هنگام عزیمت به پاریس

     امام خمینی« قدس سره» هنگام هجرت به پاریس، در ضمن پیامی به ملت ایران، دلایل هجرت خویش را این چنین بیان فرمودند:

«... اکنون که من به ناچار باید ترک جوار مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام )را نمایم و در کشورهای اسلامی دست خود را برای خدمت به شما ملت محروم که مورد هجوم همه جانبه اجانب و وابستگان به آنان هستید، باز نمی بینم و از ورود به کویت با داشتن اجازه، ممانعت نموده اند، به سوی فرانسه پرواز می کنم. پیش من مکان معینی مطرح نیست. عمل به تکلیف الهی مطرح است. مصالح عالیه ی اسلام و مسلمین مطرح است. ما و شما، امروز که نهضت اسلامی به مرتبه بسیار حساسی رسیده است، مسؤول هستیم. اسلام از ما انتظار دارد. چشم جهانیان امروز به سوی شما ملت غیور دوخته شده. دولت های استفاده طلب به مطالعه ی روحیه و مقدار پشتکار ملت ما پرداخته اند. شما مردان و زنان تاریخ باید پایداری در راه کوبیدن ستمکاران و دفاع از حق را به جهانیان و نسل های آینده ثابت کنید... سربلند باد ملتی که با فداکاری خود قدم در راه پیروزی حق برداشت و سدها و موانع را یکی، پس از دیگری شکست. پیروزباد، رادمردانی که با خون خود عزت برباد رفته را باز گرفت و عظمت پایمال شده به دست سلاطین ستمگر را بازیافت.

من وقتی مطالعه ی روحیه ی مردان و زنان جوان از دست داده را می کنم، که شجاعانه در مقابل مصائب ایستادگی کرده و می کنند، برای خود احساس شرمندگی می کنم، من می بایست با مصیبت های شما قدم به قدم همراه و آنچه شما دیده اید، دیده باشم. مع الاسف، نتوانستم در بین شما باشم و آنچه شما لمس کردید، بکنم، لکن از این راه دور چشمم به شمار روشن و قلبم برای سلامتی امت اسلامی می طپد. از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین و کوتاه شدن دست اجانب و وابستگان آنان را مسئلت می نمایم

عصر روز 14 مهر 1357، امام و همراهان به بغداد منتقل و شب را در هتل دارالسلام به سر برده و روز بعد، این مهاجر بزرگ زمان با کاروان کوچک همراهش، برای خدا، به سوی خدا و در راه خدا هجرتی تاریخی و سرنوشت ساز را آغاز نمود. در پاریس مورد استقبال چند تن از مشتاقان، از جمله آقای دکتر حبیبی قرار گرفت.

امام« قدس سره» پس از چند روز اقامت در منزلی در پاریس، به علت آن که دولت فرانسه مصاحبه با خبرنگاران و نیز شرکت در برنامه های نماز جماعت و اجتماعات سیاسی را برای ایشان ممنوع اعلام کرده بود، ضمن پذیرش موقت شرایط و محدودیت های دولت فرانسه، به مکانی در حومه شهر پاریس به نام «نوفل لوشاتو» نقل مکان کردند.

اقامت امام« قدس سره» در پاریس برخلاف تصور رژیم که می اندیشید فاصله ی بین تهران و پاریس باعث بروز محدودیت های زیادی در ارتباط بین امام« قدس سره» و طرفدارانش می شود، باعث تسریع در رشد انقلاب شد، زیرا پاریس مکانی مناسب برای فعالیت های سیاسی بود و بدین سان شهرک نوفل لوشاتو که دیرزمانی مکانی آرام و بدون سر و صدا بود، به خبرسازترین نقطه ی جهان تبدیل گردید، زیرا سیل گزارشگران، خبرنگاران، عکاسان و فیلمبرداران به آن مکان سرازیر گردید و دولت فرانسه برخلاف میلش نتوانست مانع مصاحبه ها و ملاقات های خبرنگاران و به طور کلی فعالیت های ایشان بشود. بدین ترتیب امام در طول چند ماه اقامت در پاریس، ضمن انجام مصاحبه با خبرنگاران و دیدار با شخصیت های مختلف فرانسوی، ایرانی و دیگر ممالک دنیا، به افشاگری رژیم پهلوی و حامی اصلیش آمریکا پرداخته و ندای مظلومیت ملت ایران را به گوش جهانیان رساندند. علاوه بر این با تماس تلفنی مستمر با طرفدارانشان در ایران و ارسال پیام های کتبی، ملت را برای انقلاب آماده ساختند.

امام «قدس سره» تکیه ی کلامشان این بود که«شاه باید برود» و سرانجام در روز 26 دی ماه 1357، شاه از ایران خارج شد و به مصر رفت.[1]



[1] -مرکز اسناد انقلاب اسلامی


[ شنبه 92/11/12 ] [ م. مباشری ] [ لطفا نظر دهید ]

جمعه خونین تهران

        دولت جمشید آموزگار که از نخستین روزهای زمامداری، سیاست تحمیق مردم را پیش گرفته بود و می خواست با همان سازمان های امنیتی موجود، بحران ها را پشت سر بگذارد و رژیم را حفظ کند، نتوانست در برابر امواج توفنده ی انقلاب اسلامی پایداری کند    .

تظاهرات مردمی و راهپیمایی های عظیم، روز به روز گسترش می یافت و مراکز فساد، قمارخانه ها وکاباره ها مورد هجوم مردم قرار می گرفت و اعتراضات مردمی علنی تر می شد. به دنبال شکست کابینه آموزگار و ناتوانی دولت در پاسخگویی به استیضاح نمایندگان مجلس فرمایشی شورای ملی در خصوص حادثه سینما رکس آبادان و قاطعیت انقلابی مردم در پیشبرد خواسته هایشان، پس از یک سال در چهارم شهریور 1357، مجبور به استعفا شد و مهندس جعفر شریف امامی که از رجال مشهور وابسته رژیم که 15 سال رئیس مجلس سنا و در سال 1339، نخست وزیر بود، به قصد کنترل اوضاع، از طرف شاه مامور تشکیل کابینه شد. نقشه امریکا این بود که با این تغییر و تحول تا حدی از خشم و نفرت عمومی بکاهد. شریف امامی برنامه دولت خود را براساس آشتی ملی و احترام به روحانیت قرار داد و با آزادی 237 نفر از زندانیان سیاسی و تعطیلی قمارخانه ها و کازینوها تلاش کرد خود را مردمی نشان دهد. ولی این ترفندها کارساز نشد و همان روز که مصادف با شهادت مولای متقیان علی (ع) بود ، تظاهرات و برخوردهای خونین ادامه یافت

در پنجم شهریور تظاهرات گسترده مردم در شهرهای قم، تهران و ... ادامه پیدا کرد و ده ها نفر نیز به شهادت رسیدند. رژیم شاه در یک عقب نشینی آشکار، تقویم شاهنشاهی را که چندی پیش (سال 1354) رسمی کرده بود، مجدداً به تقویم هجری شمسی مبدل ساخت    .

در ششم شهریور 1357 امام خمینی (ره) خطاب به ملت پیامی منتشر کرد و نسبت به حیله های دشمنان اسلام و تعویض مهره ها، تغییر تقویم و ... اعلام خطر نمود    :

در این موقع حساس تاریخ ایران، شاه به وسیله کارشناسان خود دست به توطئه خطرناکی زده است که با اندکی سستی و تغافل، ملت ایران باید از به دست آوردن آزادی و استقلال و حقوق بشر مایوس شود و خود را برای همه نوع اختناق و شکنجه و قتل و غارت مهیا کند و اسلام باید از احکام نورانی خود چشم بپوشد... .

... ملت ایران بداند که در لب پرتگاهی است که با اندکی غفلت، سقوط می کند و تمام زحمات و رنج های چندین ساله او پایمال می شود و تا آخر روی سعادت نخواهد دید و در نزد خدای متعال مسئول است... .

سیزدهم شهریور(عید فطر) برگزاری راهپیمائی بزرگ در تهران

    اختناقی که رژیم از سال ها قبل ایجاد کرده بود، در یکی ، دو ماه اخیر به اوج خود رسیده بود، اما پیگیری ادامه نهضت از طرف امام (ره) و روحانیت معظم، در روز عید فطر آن سال تجلی نمود و مردم در شهرهای خمین، تهران، قم، کرج و ایلام و دیگر شهرها پس از برگزاری نماز عید به حرکت در آمدند و شعارهای کوبنده بر ضد رژیم سر دادند و بزرگ ترین راهپیمایی ها در تهران با شرکت نزدیک به یک میلیون نفر برگزار شد و روزنه امید پیروزی و نقطه عطف تاریخ سازی را در نهضت اسلامی پدید آورد. تظاهر کنندگان با  مشت های گره کرده و فریادهای کوبنده خواستار برکناری رژیم شاهنشاهی و تاسیس حکومت اسلامی شدند.

راهپیمایان در تهران با ابراز محبت به سربازان و بوسیدن آن ها خواستار پیوستن ارتش به ملت شدند. امام خمینی (ره) به مناسبت این راهپیمایی، اعلامیه ای منتشر و خطاب به ملت ایران فرمودند:

مردم مسلمان ایران به دنبال برگزاری نماز عید، دست به عبادت ارزنده دیگری زدند که آن فریادهای کوبنده علیه دستگاه جبار و چپاولگر برای به پا داشتن حکومت عدل الهی است که کوشش در این راه از اعظم عبادات است وفدایی دادن در راه آن سیره انبیا عظام خصوصا نبی اکرم اسلام و وصی بزرگ او امیرمومنان است... .

ملت عظیم الشأن ایران! نهضت خود را ادامه داده و هرگز سستی به خود راه ندهید که نمی دهید. مطمئن باشید به امید خدا پیروزی و سرافرازی نزدیک است.

امام خمینی (ره) در این اعلامیه ارتشیان را برادران خود خوانده و خواستار احترام بیشتر به آنان شدند و فرمودند:

... ای سربازان غیور که برای وطن و کشور خود فداکاری می کنید، به پا خیزید، ذلت و اسارت بس است، پیوند خود را با ملت عزیز استوارتر کنید... .

تظاهرات روز عید فطر زمینه ای برای تظاهرات 16 شهریور گردید. در این روز راهپیمایی بزرگ تهران انجام شد. ابتدا ماموران کوشش کردند که جلوی راهپیمایی را بگیرند و چون توفیقی نیافتند خود نیز به دنبال جمعیت به حرکت در آمدند.

راهپیمایی و تعطیل عمومی شانزدهم شهریور به واسطه اعتراض مردمی به جنایات رژیم و کشتار مردم در روزهای پیشین بود . ماموران رژیم از شب قبل در میدان های مهم شهر مستقر شده و آماده هرگونه درگیری با تظاهرکنندگان بودند. حرکت از قیطریه آغاز شد و به طرف میدان آزادی ادامه یافت. در این راهپیمایی شعارهای خمینی رهبر ماست، ایران کشور ماست، برادر ارتشی چرا برادرکشی، مسلمان به پاخیز برادرت کشته شد شنیده می شد و عکس هایی از امام(ره) برفراز دست ها مشاهده می گردید. و در بین مردم اعلام شد که صبح روز بعد (جمعه 17 شهریور) در میدان ژاله ( میدان شهدا فعلی ) تجمع صورت خواهد گرفت.


[ شنبه 92/11/12 ] [ م. مباشری ] [ لطفا نظر دهید ]

جمعه سرخ یا 17شهریور-اعلام حکومت نظامی وقتل عام مسلمانان

    در اولین ساعات جمعه 17 شهریور سال 1357، ارتشبد غلامعلی اویسی از رادیو اعلام حکومت نظامی کرد و اطلاعیه فرمانداری نظامی را به شرح زیر قرائت کرد    :

 1-    دولت شاهنشاهی ایران به منظور ایجاد رفاه مردم و حفظ نظم از ساعت 6 صبح روز جمعه 17 شهریور 1357، مقررات حکومت نظامی را به مدت 6 ماه در شهرهای کشور اعلام می نماید

 2-       این جانب (ارتشبد اویسی) به سمت فرماندار نظامی تهران و حومه منصوب گردیده ام    .

3-  ساعات منع عبور و مرور از ساعت 21 تا 5 صبح روز بعد تعیین می گردد... . براساس اطلاعیه شماره سه فرمانداری نظامی اجتماع بیش از دو نفر در تهران ممنوع اعلام گردید   .

مردم تهران که از حکومت نظامی اطلاع نداشتند، پیش از ساعت 6 صبح و پس از ادای فریضه نماز برای چهارمین روز متوالی، از خانه ها بیرون آمده و سیل آسا روی به خیابان ها آوردند. مرکز تجمع آنان میدان ژاله (میدان شهدای کنونی) بود، همین که مردم به خیابان ها رسیدند، ناگهان با دیدن تانک ها و زره پوش های نظامی و ماموران مسلسل به دست حکومت نظامی غافلگیر شدند.

مردم بدون اعتنا به سربازان به حرکت خود ادامه دادند. همگان در دل احساس نوعی شجاعت و از جان گذشتگی می کردند. از خیابان های اطرف سیل انبوه جمعیت با سردادن شعارهای انقلابی به سمت میدان ژاله در حرکت بودند.

ماموران مسلح، پس از چند بار اخطار از زمین و هوا جمعیت را هدف رگبار مسلسل قرار دادند. فریاد الله اکبر و لااله الالله همه جا را پر کرد. جمعیت وحشت زده و هراسان به هر سمتی می دویدند، تا مامنی برای خود پیدا نمایند و گروهی روی زمین دراز کشیده بودند و رگبار مسلسل ها اجازه حرکت به ایشان نمی داد.

ضجه و ناله و فریاد با صدای گلوله در هم آمیخته بود و بوی خون و دود و باروت همه جا به مشام می رسید. با نزدیک شدن ظهر به تدریج میدان ژاله که اینک واقعا به میدان شهدا تبدیل گشته بود در هاله ای از سکوت مرگبار فرو رفت. در حول و حوش میدان آنچه به چشم می خورد، جنازه شهیدانی بود که در صحنه نبرد نابرابر همچنان باقی مانده و خون هایی که هر گوشه ای از میدان را گلگون کرده بود.

رژیم تعداد کل شهدای 17 شهریور را 58 نفر و مجروحان این فاجعه را 205 نفر اعلام داشت و تجمع گسترده و عظیم مردم تهران را نقشه خارجی اعلام کرد.

شمار دقیق قربانیان مظلوم حادثه 17 شهریور در میدان شهدا و خیابان های اطراف، هیچ گاه مشخص نگردید، لیکن، این رقم از چهار هزار نفر افزون تر بود و یکی از بزرگ ترین فجایع تاریخ انقلاب در جمعه سیاه اتفاق افتاد.

پیام امام خمینی(ره)به مناسبت کشتار بی رحمانه مردم تهرانامام (ره) فردای هفدهم شهریور، با ارسال پیامی به ملت شریف و شجاع ایران، ضمن ابراز هم دردی با ملت، کشتار وحشیانه را محکوم نمودند و دولت آشتی ملی را دولتی تحمیلی و غیر قانونی اعلام کردند.

امام (ره) در گوشه ای از پیام خود فرمودند:

... چهره ایران امروز گلگون است و دلاوری و نشاط در تمام اماکن به چشم می خورد، آری این چنین است راه امیرالمومنین علی(ع) و سرور شهیدان امام حسین (ع)

ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته می شد... باید علما و روشنفکران ملت در زیر چکمه دژخیمان خرد شوند تا کسی خیال آزادی به خود راه ندهد. شما ای ملت محترم ایران که تصمیم گرفته اید خود را از شر رژیم شاه خلاص گردانید و در رفراندمی که در سوم و چهارم شوال در برابر ناظران سراسر جهان انجام دادید، به دنیا نشان دادید که رژیم شاه جایی برای خود در ایران ندارد... .[1]



[1] - منبع :مرکز اسناد انقلاب اسلامی


[ شنبه 92/11/12 ] [ م. مباشری ] [ لطفا نظر دهید ]

بررسی تاریخ تحلیلی وعلل پیروزی انقلاب اسلامی

وقایع زمان پیروزی انقلاب اسلامی درایران

سالروز ورود حضرت امام خمینی (ره) به میهن اسلامی

   با گسترش قیام مردم و خروج شاه از ایران، شاپور بختیار به عنوان تنها امید رژیم پهلوی، به عنوان نخست وزیر معرفی و باقی مانده بود.این ایام که مصادف با اربعین امام حسین( علیه السلام) و گسترش راهپیمایی ها و اعتراضات مردمی بود، امام( ره) طی پیامی، نکات تازه ای را برای هوشیاری مردم یادآور می شوند. همزمان با سایر شهرها، در تهران نیز راهپیمایی ها ادامه می یابد و فریاد الله اکبر جمعیت میلیونی لرزه بر اندام آخرین بقایای طاغوت می اندازد.

انسان های بپا خاسته و از جان گذشته با عزمی پولادین می روند تا سرنوشت مملکت خود را به دست بگیرند و همگی خواستار انحلال حکومت پهلوی و تشکیل حکومت اسلامی هستند و با شعار « استقلال، آزادی ، جمهوری اسلامی» خط مشی آینده را ترسیم می نمایند. 

به دنبال گسترش قیام مردمی، امام قدس سره در پیامی عزم خود را مبنی بر بازگشت به ایران اعلام می دارد. بختیار که با حمایت امریکا و به عنوان یک چهره ی ملی قصد مهار انقلاب و خاموش کردن شعله های قیام را دارد، خود را در این امر ناتوان می یابد و می کوشد که با قانونی جلوه دادن دولت خود، قیام مردم را سرکوب نماید. مخالفت خود را با بازگشت امام قدس سره اعلام، و دستور بسته شدن فرودگاه های کشور را می دهد. در پی انتشار این دستور مردم خشمگین، به خیابان ها ریخته  و با تحصن و شعارهای کوبنده دولت بختیار را مخاطب قرار می دهند. امام( ره) در روز پنج شنبه پنجم بهمن که از بازگشت ایشان به ایران جلوگیری شد، ضمن مصاحبه ای فرمود:

 «...من از ایرانیانی که با من همراهی کرده اند متشکرم. من می خواستم فردا را در میان ملت باشم و هر رنجی که آنها می برند من هم با آنها باشم. لکن دولت خائن از این امر مانع شده و همه ی فرودگاه های ایران را بست. من پس از باز شدن فرودگاه ها، بلافاصله به ایران خواهم رفت  به او خواهم فهماند که شما غاصب هستید و خائن به ملت ما، و ملت ما دیگر تحمل شما نوکرهای خارجی را نخواهد کرد. باری اینها باید بدانند که وقت آن که قلدری بکنند گذشت. من ملت ایران را به ادامه ی نضهت دعوت می کنم تا این قلدرها را بر جای خودشان بنشانند، لکن آرامش را از دست ندهند. من از همه ی ملت ایران تشکر می کنم و در اولین فرصت پیش مردمم به ایران خواهم رفت تا با آنها یا کشته شوم و یا حقوق ملت را بگیرم که به ملت برگردانم. خداوند همه ی شما را توفیق بدهد، ملت ایران باید بداند که این شخص که متکفل حکومت شده است، به ایل خودش خیانت می کند. آن ایلی که پشتوانه ی ایران بودند و رضاشاه آنها را از پای در آورد. این شخص به ایل خودش، به ملت خودش خیانت می کند. باید ایل بختیاری بداند که این اشخاص را که به آنها خیانت می کنند از جلو راه ملت بردارند. باید ارتش بداند که اینها خیانتکارند و به آنها کمک نکنند. باید همه ی ایران بدانند که توطئه ای در کار است. از این توطئه باید جلوگیری شود. این آخرین قدمی است که این خائنین بر می دارند و ما ان شاء الله این قدم را هم می شکنیم و پیش شما می آییم و آنها را به جای خودشان خواهیم نشاند.» 

از امام( ره) سؤال شد: چه وقت تصور می کنید که خواهید توانست به ایران بروید؟ فرمود:

« هر وقت که منع برداشته شود و فرودگاه ها باز شود من به ایران خواهم رفت و اگر بنا باشد خون من بریزد، در پیش رفقای خودم و همراه جوان های ایران بریزد. ما از این هیچ باکی نداریم و سرافرازی اسلام و ایران را می خواهیم»

از ایشان سؤال شد: آیا توصیه می کنید که مردم با برداشتن سلاح فرودگاه را برای بازگشت شما باز کنند؟ امام خمینی پاسخ دادند:

«عجالتاً بنا ندارم که امر به برداشتن سلاح بکنم. هر وقت صلاح دیدم این امر را می کنم و به آنها می فهمانم که چه باید بکنند.»

از امام( ره) سؤال شد: ممکن است به یک فرودگاه کشور نزدیک ایران بروید و از آنجا عازم ایران شوید؟ ایشان پاسخ دادند:

باید مطالعه شود.

پرسیده شد: با توجه به این که بازگشت شما ممکن است باعث خونریزی های بیشتر شود، آیا باز هم اصرار به بازگشت خواهید داشت؟ امام خمینی فرمودند:

من باید پیش برادرهایم باشم.

و در پاسخ به این پرسش که آیا این آغاز یک جهاد جدید است؟ فرمود: ممکن است.

بختیار مدعی می شود که به امام قدس سره نزدیک شده و قرار ملاقات با ایشان دارد. امام بلافاصله ادعای وی را تکذیب و عموم را از فریبکاری های او بر حذر داشتند. در همین زمان رییس شورای سلطنت در پاریس ضمن استعفا اعلام کرد که شورای سلطنت غیر قانونی است.

تحصن در دانشگاه تهران

بازماندگان رژیم، بازگشت امام قدس سره را به مصلحت خود نمی دانستند، و مسأله مراجعت رهبر در رأس همه مسایل قرار گرفت و اولین خواست اجتماعات و تظاهرات عظیم گردید. مسجد دانشگاه تهران به مرکز ثقل این تقاضا تبدیل شد. تحصن علما و روحانیون و مدرسین حوزه ها در دانشگاه تهران مبارزه را شدیدتر کرد.

سرانجام این تحصن و دیگر حوادث روزهای بعد، دولت غیر قانونی بختیار را مجبور به گشودن فرودگاه های کرد.

پر شکوه ترین استقبال تاریخ

      پس از فرار شاه، ملت منتظر بازگشت امام خمینی( ره) بودند. برای مردم آمدن امام قدس سره پیروزی بزرگی بود و برای تشکیل حکومت اسلامی حضور ایشان را الزامی می دانستند. قبلاً دولت بختیار سعی داشت این بازگشت را با تأخیر مواجه کند تا دولت سوسیال دمکرات بختیار فرصت پیدا کند و بر اوضاع مسلط گردد و به همین علت امام( ره) می خواست هر چه زودتر در تهران باشد. کارکنان اعتصابی رادیو تلویزیون اعلام کردند برای ضبط و پخش مستقیم مراسم آماده اند. فرودگاه مهرآباد آماده ی استقبال از پرواز انقلاب بود.

سرانجام روزنامه های عصر 11 بهمن خبر دادند (امام فردا در تهران است). اما قطعی نبود. از دیگر شهرها هم هزاران نفر به تهران آمده بودند.

روز بعد به ناگاه بلندگوها خبر دادند هواپیمای ایرفرانس حامل امام( ره) به تهران نزدیک می شود. فرستنده تلویزیون آماده پخش مستقیم مراسم استقبال بود و لحظه ورود ایشان را به معرض نمایش گذاشت. که ناگهان با اشغال تلویزیون توسط گارد برنامه سیما قطع و سرود شاهنشاهی پخش شد که این امر خشم عمومی را برانگیخت.

امام قدس سره اولین سخنرانی خود را در فرودگاه مهرآباد با تشکر از ملت ایران ایراد کرد:

و در فرازهایی از آن فرمود:

« ...ما باید از همه طبقات ملت تشکر کنیم که این پیروزی تا اینجا به واسطه وحدت کلمه بوده است. وحدت کلمه مسلمین، همه، وحدت کلمه اقلیت های مذهبی با مسلمین، وحدت دانشگاه و مدرسه ی علمی، وحدت طبقه روحانی و جناح سیاسی. باید ما همه این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه رمزی پیروزی است و این رمز پیروزی را از دست ندهیم و خدای نخواسته شیاطین بین صفوف شما تفرقه نیندازند. من از همه شما تشکر می کنم و از خدای تبارک و تعالی سلامت و عزت همه شما را طالب و از خدای تبارک و تعالی قطع دست اجانب و ایادی وابسته به آنها را خواهان هستم.»

امام( ره) از فرودگاه مستقیماً به بهشت زهرا رفتند. دریایی از انسان ها همه جا موج می زد و اتومبیل با کندی می توانست حرکت کند. ساعت ها طول کشید تا این فاصله 33 کیلومتر طی شد. اتومبیل حامی امام را ده ها موتور سوار حفاظت می کرد. بر سقف آن جوانان عضو کمیته استقبال قرار داشتند و از مردم درخواست می کردند که راه را باز نمایند. صدها خبرنگار و عکاس در جلو، با اتومبیل های دیگر عکس می گرفتند تا هر چه زودتر این حادثه تاریخی را مخابره نمایند. جمیعت استقبال کننده در طول 33 کیلومتر از فرودگاه مهرآباد تا بهشت زهرا را بین 4 تا 8 میلیون نفر یعنی، بیش از جمعیت آن زمان تهران تخمین زدند. ده ها هزار نفر از شهرهای مختلف کشور به تهران آمده بودند تا از تهرانی ها در این استقبال عقب نمانند. ورود اتومبیل حامل امام     ( ره) به بهشت زهرا امکان پذیر نبود لذا از هلیکوپتر استفاده شد. امام( ره) در بهشت زهرا و در جایی که هزاران شهید خفته بودند به فریاد آمد و فرمود: 

«من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم، من تو دهن این دولت می زنم.»

فریاد الله اکبر به آسمان بلند شد... این فریاد میلیون ها مردمی بود که حق خود می دانستند که حکومت را خود برگزینند و اینک در مقام آن بودند تا با انقلاب قدرت سیاسی را به دست گیرند. ایشان در این سخنرانی، که یکی از پرجمیعت ترین اجتماعات تاریخ بود، غیرقانونی بودن رژیم سلطنت پهلوی را با استدلال مطرح کردند و مصایبی که مستقیماً ناشی از رژیم طاغوتی است بر شمردند و خطوط آینده انقلاب را ترسیم نمودند.

شکسته شدن حکومت نظامی به فرمان امام خمینی (ره)

         با تشدید درگیری ها در سطح شهر تهران، فرمانداری نظامی - در روز 21 بهمن- با صدور اعلامیه شماره 40 خود که در ساعت 14 از رادیو پخش شد، ساعات منع عبور و مرور را افزایش داد. به موجب این اعلامیه از ساعت 16:30 تا 5 بامداد رفت و آمد در تهران و حومه ممنوع شد. به گزارش خبرنگاران مطبوعات، در اندک زمانی پس از انتشار این اعلامیه شایع شد که اقدام مذکور به منظور جدایی انداختن بین مردم و آن گروه از پرسنل نیروی هوایی است که از شنبه شب با گروهی از واحدهای گارد جاویدان درگیرند. اعلامیه فرمانداری نظامی تهران نه تنها مردم را غافلگیر کرد بلکه خبرنگاران نیز که معمولاً قبل از دیگران در متن خبرها قرار می گیرند، حیرت زده شدند. هم زمان چهره شهر شتابزده و هیجان آلود شد. سرنشینان صدها اتومبیل با روشن کردن چراغ های خود و نصب اعلامیه بر پشت شیشه ها، ساعت جدید آغاز ممنوعیت رفت و آمد را به اطلاع دیگران می رساندند. کارکنان شرکت های خصوصی و گروه های مختلف مردم از محل کار خود بیرون ریختند. تا قبل از سپری شدن مهلت بتوانند به منزل برسند    .

در ساعت 4 بعداز ظهر روز 21/11/57 یعنی 30 دقیقه پیش از آغاز زمان اعلام شده برای منع عبور و مرور و برقراری حکومت نظامی، امام خمینی با انتشار اعلامیه ای خطاب به مردم اعلام داشتند: «من از مردم شجاع تهران می خواهم که در صورتی که قوای متجاوز عقب نشینی کردند، با حفظ آمادگی و هوشیاری از خدعه ی دشمن، آرامش و نظم را حفظ کنند ولی مجهز و مهیا برای دفاع از اسلام و نوامیس مسلمین باشند و اعلامیه امروز حکومت نظامی خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نکنند    

پس از این که امام خمینی اعلامیه فرماندار نظامی تهران (در مورد ممنوعیت عبور و مرور) را غیر قانونی اعلام کردند و مردم نیز در تایید پیام امام، هیچ گونه توجهی به مقررات منع رفت و آمد نشان نمی دادند، جلسه شورای امنیت ملی در ساعت 18 (روز 21/11/57) تشکیل شد    .

در ساعت 8 شب فرمانداری نظامی طی اعلامیه تهدیدآمیز شماره 41 خود اعلام کرد «فرمانداری نظامی تهران و حومه به حکم وظیفه و مسئولیت سنگینی که به عهده دارد، نمی تواند در مقابل عملیات ضد انسانی و وحشیانه عناصر اخلالگر و فریب خورده بی تفاوت بماند، علی هذا بدین وسیله ساعات منع عبور و مرور شبانه را تا ساعت 12 ظهر روز یکشنبه 22 بهمن 1357 تمدید می نماید    

هم زمان با حوادث تهران، در شهرستان ها نیز تهدید و تصرف پادگان ها و مراکز نظامی شروع شد، از جمله گروهی از همافران مبارز پایگاه هوایی نوژه به دستور آیت الله مدنی عملیات خلع سلاح پایگاه را آغاز کردند که در اولین عملیات، اسلحه خانه پایگاه تصرف شد، سپس گردان خلبانان به همافران پیوست و سرانجام در آخرین ساعات شب کلیه فرماندهان دستگیر شدند و پایگاه هوایی نوژه ی همدان تسخیر شد    .


[ سه شنبه 92/11/8 ] [ م. مباشری ] [ لطفا نظر دهید ]

       رویدادهای 1 بهمن

شهادت روحانی مبارز سید علی اندرزگوتوسط رژیم پهلوی    

اعدام انقلابی حسنعلی منصور "نخست وزیر وقت" توسط شهید بخارایی (1343 ه . ش)

بحران خلیج فارس و پذیرشقطعنامه 598(1365ه.ش)

ورود موشکهای کروز آمریکایی به خلیج فارس.(1366ه.ش)

اعضای دائمی شورای امنیت در زمینه چهار چوب تحریم فروش اسلحه به ایران به توافق رسیدند(1366ه.ش)

واگذاری سه پایگاه از جانب عمان به آمریکا و اجازه به آمریکا جهت ایجاد انبار ذخایر خود(1366ه.ش)

بهمن ماه 1343: اعدام انقلابی حسن علی منصور نخست وزیر وقت توسط شهید بخارایی    .

بهمن ماه 1357: بی نظمی و اعتصاب در قسمت های عمده ای از ارتش

بهمن ماه 1357: آیات عظام مرعشی نجفی و گلپایگانی پشتیبانی از دولت شاپور بختیار را به شدت تکذیب کردند    .

رویدادهای 2 بهمن

پیام امام خمینی (ره)به ملت ایران در رابطه با کشتار وحشیانه رژیم در ماه محرم (1356 ه. ش)

من با کمال تواضع دست خود را به سوی ملت نجیب ایران دراز می کنم. از روحانیون عظیم الشان تا خطبای ارجمند، از جوانان محترم حوزه علمیه تا دانشجویان داخل و خارج کشور، ایدهم الله تعالی و از همه صمیمانه و با عرض تشکر، خواستار پیوستگی و حفظ وحدت کلمه هستم و اینکه از مناقشات تفرقه انداز احتراز نمایند و با صدای واحد و ندای همگانی در راه استقلال کشور و قطع ایادی اجانب و عمال وابسته آنها کوشش کنند و با اتکا به خدای متعال و احکام عدالت پرور اسلام، همدست وهمداستان شوند و به آنها که دم از چارچوب قانون اساسی می زنند، تذکراکید دهند که با این کلمه صحه بر رژیم سلطنتی فاسد موجود نگذارند که تا این دودمان فاسد بر مقدرات کشور حکومت می کند، نه از آزادی و استقلال کشور خبری است و نه مردم روی سعادت می بینند    .

اشغال سرکنسولگری ایران در بمبئی توسط دانشجویان ایرانی به حمایت از امام خمینی (ره) 1357)ه . ش    (

لغو مجازات اقتصادی علیه ایران ( آزادی گروگانها )(1359 ه . ش    (

آزاد شدن شهرک دو عیجی عراق توسط رزمندگان اسلام . (1365 ه. ش    (

تدارک استقبال پر شکوه قرن ازامام خمینی- امام خمینی سه یا چهار روز در تهران می ماند و سپس به قم می رود    .

در منطقه تولد رضا شاه تمثال امام خمینی بر ایستگاه راه آهن و ادارات نصب شد    .

بختیار گفت: سنگر نخست وزیری را خالی نمی کنم    .

رئیس ارتش ژنرال قره باغی: ارتش کودتا نمی کند    .

ایران خرید اسلحه از انگلستان را متوقف ساخت    .

هیئت اعزامی امام خمینی تخلیه کالا در بندرها را نظارت می کند    .

رویدادهای 3 بهمن

تظاهرات یکصد تن در خیابان پهلوی (شهردزفول) بر علیه رژیم شاهنشاهی (1356 ه. ش)

تشکیل ارگانهای خود مختار توسط مردم به حمایت از امام خمینی (ره)(1357 ه. ش)

تشکیل یک کمیته هماهنگی مرکزی از چهل و پنج وزارتخانه، سازمان و شرکتهای بزرگ جهت ادامه اعتصاب تا تحقق جمهوری اسلامی (1357 ه . ش

دیدار رئیس شورای سلطنت با آیت الله خمینی (ره) و استعفای وی از شورای سلطنت (1357ه. ش)

بستری شدن حضرت امام خمینی (ره) در بیمارستان قلب تهران (1358 ه. ش)

سناتور امریکایی رامسی کلارک: کلید مشکلات ایران در دست امام خمینی است

رویدادهای 4 بهمن

بستن فرودگاه مهرآباد به دستور بختیار  

جهت جلوگیری از ورود حضرت امام خمینی (ره) (1357ه. ش) رد اظهارات شاپور بختیار توسط حضرت آیت الله شیرازی (رد پشتیبانی آیات اعظام از دولت وی) (1357ه. ش ) اشغال کنسولگری ایران توسط دانشجویان ایرانی در پاریس (1357 ه. ش) عملیات فتح 4 (1365 ه. ش) بازرگان: استعفا عاقلانه ترین کار بختیار است. شورش در زندان اهواز. تهدیدهای تلفنی نسبت به جان امام (ره) شدت گرفته ولی در برنامه بازگشت خللی حاصل نمی شود امام خمینی فرمودند: برای بازگشت به ایران جنگ می کنیم (پلیس فرانسه بر شدت مراقبت از جان امام خمینی افزود). تقدیم لایحه انحلال ساواک و محاکمه مقامات توسط بختیار.

رویدادهای 5 بهمن

عدم اعتبار اسکناس بانک مرکزی ایران در قطر(1357 ه. ش)

به تعویق افتادن سفر حضرت امام (ره) وسخنرانی ایشان در این رابطه

[ من از ملت ایران خصوصاً اهالی شهرستانها و روستاهای کشور که متحمل زحمت شده و از نقاط دور و نزدیک به تهران آمده اند، تشکر می کنم... از اینکه ایادی اجانب فرودگاه های سراسر ایران را به روی من بسته اند، به ناچارتصمیم گرفتم که روز یکشنبه بیست و نهم صفر به کشور برگشته و چون سربازی در کنار شما به مبارزه با استبداد تا پیروزی نهایی ادامه دهم

مردم دلیر ایران آگاهند که این حرکات مذبوحانه و غیر انسانی از دولت غاصب و متظاهر به قانون اساسی، نمی تواند راه ملت را منحرف نماید. دولتی که بر خلاف تمام موازین اسلامی و انسانی کراراً مطالبی به دروغ به این جانب نسبت داده است که شدیداً تکذیب می کنم. من هرگز با دولتهای غیر قانونی مذاکره نکرده و نمی کنم. اینان عمال اجانب هستند که در زیر پوشش قانون اساسی خیانت خود را پنهان می کنند. اینان اگر به قانون اساسی و آرای عمومی ارج می گذاشتند . باید هر چه زودتر کنار می رفتند....]

سخنرانی شهید رجایی در مورد تامین امنیت تنگه هرمز و خلیج فارس(1359 ه. ش)

دولت 3 روز فرودگاه های کشور را بست

لغو کارت سبز اقامت ایرانیان در امریکا

تظاهرات گروهی از پرسنل نیروی هوایی

رویدادهای 6 بهمن

جمشید آموزگار نخست وزیر وقت علیه مخالفین رژیم شاهنشاهی سخنرانی کرد (1356 ه. ش)

حرکت سیل پایان ناپذیر مردم بسوی فرودگاه بین المللی مهر آباد (1357 ه. ش)

تجمع یکصد هزار نفری در میدان مرکزی شهر و دهها هزار نفر در بهشت زهرا(1357 ه. ش)

گلوله باران تظاهرات مردم در شهرهای تبریز، اصفهان، سنندج و مشهد و به شهادت رسیدن دهها نفر(1357 ه. ش)

حمله منافقین به شهر آمل و به شهادت رساندن گروهی از مردم (1358 ه. ش)

بازداشت فرمانده نیروی دریایی (تیمسار دریادار محمود علوی) توسط دادستانی انقلاب اسلامی.(1359 ه. ش)

حملات و درگیریهای مکرر مرزی بین ایران و عراق.(1359 ه. ش)

دیدار وزرای خارجه کشورهای سوریه، لیبی و ایران با حضرت آیت الله خامنه ای. (1363 ه. ش)

تشکیل کنفرانس سران اسلامی در کویت و بررسی جنگ ایران و عراق.(1365 ه. ش)

رویدادهای 7 بهمن

تحصن روحانیون در دانشگاه تهران در اعتراض به جلوگیری دولت بختیار از ورود امام خمینی (ره) به ایران (1357 ه. ش(

به تاخیر افتادن پرواز هواپیمای حامل حضرت امام خمینی(ره) به دلیل بسته بودن فرودگاه ایران(1357 ه. ش(

امام خمینی: من هرگز با دولتهای غیر قانونی مذاکره نکرده و نمی کنم.

دهها نفر در تظاهرات سراسر کشور کشته شدند.

میلیونها نفر در 48 ساعت گذشته به راهپیمایی پرداختند.

تظاهرات در شهرهای تبریز سنندج رشت خلخال آبادان پلدختر بیرجند به خون کشیده شد.


[ سه شنبه 92/11/8 ] [ م. مباشری ] [ لطفا نظر دهید ]
<      1   2   3   4   5   >>   >
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره سایت

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 52
کل بازدیدسایت: 403980
انقلاب اسلامی