سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علوم سیاسی
 

 

سمینار افکار سیاسی غرب(ازقرن 19م)

الف- کتاب فهم نظریات سیاسی: اسپیرینگن

1.  موضوع علم سیاست چیست ؟

بررسی روش های متعدد تصمیم گیری و مطالعه قدرت و نفوذ (جامعه شناسی قدرت)

2. نظریات سیاسی کدامند؟ تصاویر نمادین از یک کلیت نظام یافته هستند.مثل قدرت ، آزادی و...

3. طرح کلی در نظریه سیاسی چیست ؟ توصیف همه جانبه از کنش ها و واکنش های سیاست است

4. کتاب فهم نظریه های سیاسی اثرکیست؟ توماس اسپرینگنز

5. نظر توماس اسپرینگنز در خصوص نظریات سیاسی را بیان کنید. او معتقد است افراد بشر قابلیت درک حقایق را ندارند آنچه بشر نیاز دارد عینک وذره بین نیست بلکه نیاز بشر نور است دقیقا مثل تمثیل افلاطون که تا افراد در قار بودند تصورات خاصی داشتند وقتی از قار بیرون آمدند ونور را دیدند درک بهتری از حقایق پیدا کردند.

6.  هدف فلسفه سیاسی چیست ؟

  - فراهم آوردن بینش همه جانبه از جامعه سیاسی یعنی تصویری جامع از سیاست در چشم مخاطبان

- قابل فهم کردن جهان سیاست برای ما به نحوی که ما هدایت شویم

- درک درست از نظام سیاسی

- ارائه راه حل برای مشکلات

-روش ها وراههایی که ما تکلیف خود رابدانیم

7- مراحل مختلف عمل نظریه پرداز در ارائه نظریات خود را بیان می کند.

اول= مرحله احساس بحران(بی نظمی)

دوم= مرحله پیدا کردن ریشه بحران(بی نظمی)

سوم = تصویر یک نظم سیاسی (نظمی که درآن زمان وجود ندارد)

چهارم = ارائه راه حل

8. نظر مارکس ورسو در مورد مرحله احساس بحران چیست؟ مارکس معتقد است که یک نوع بیگانگی ناشی از نظام حاکم تولید وتوزیع در جوامع وجود دارد معمولا این بیگانگی در جوامع سرمایه داری است که انسان از محصول کار خود بیگانه می شود.- رسو معتقد است انسان هرگز جوهر وسرشت واقعی خود را نمی یابد.

9. نظریه پرداز در مرحله ریشه یابی چگونه عمل می کند؟ در این مرحله درد تشخیص داده می شود وعلت را بیان می کند مثلا می گوید اگر توسعه یافته نیستیم چرا توسعه نیافته ایم؟ واگر اوضاع خراب است شرایط خوب کدام است؟

10. اولین پرسشی که نظریه پرداز برای پیداکردن ریشه مشکل مطرح می کند چیست؟ آیا مشکل علت سیاسی دارد یا علل اجتماعی و آیا مشکل فردی است یا اجتماعی 

11- مارکس در مرحله «تصوریک نظم سیاسی»علت بحران وراه حل آن را چگونه بیان می کند؟ مارکس علت بحران را اقتصاد می داند ومی گوید انسان بوسیله پول وتقسیم کار ازخودش بیگانه می شود. راه حل بحران را تعویض نظام می داند.

12- تاکر در مرحله «تصوریک نظم سیاسی»علت بحران  و راه حل آن را چگونه بیان می کند؟ تاکر علت بحران را مسائل روحی وروانی انسان می داند زیرا همواره انسانها خواهان بیشتر هستند و ولع دارند وی راه حل درست بحران را همانند سقراط اصلاح نفس ویا اصلاح مسیر زندگی (توبه) می داند.

13- فوئر باخ در مرحله «تصوریک نظم سیاسی»علت بحران وراه حل آن را چگونه بیان می کند؟ علت بحران خداست زیرا ازخودبیگانگی انسان مربوط به خداست وراه حل مشکل مربوط به مذهب است.

14- نظر اسپرینگن در خصوص راه درمانی که نظریه پردازان ارائه می دهند چیست؟ اسپرینگن می گوید بدون اتکا به واقعیات جملات بصورت بی معنی وغیر عقلایی جلوه می کند علت را ما باید خوب درک کنیم هر نظریه پرداز یک اثرات تدریجی داردکه تمایلات طبیعی مخاطبان آن ، او را به سوی نظرات تدریجی سوق می دهد.  مسائل امروز مسائل ساده ای نیستند وپیچیدگی خاصی دارند پس باید با دقت مسائل را بررسی و همه ی جوانب را بررسی کرد مثلا آیا مردم موجوداتی شاد و نوع دوست هستند؟ اگر اینطور است آیا حکومت مشکل دارد یا برعکس اگر مردم ناشاد وغیر دوست داشتنی باشند باز آیا حکومت مشکل دارد؟

15- علت متفاوت بودن راه حل ها ونظریه های نظریه پردازان چیست؟ به دلیل وجود نظرات مختلف است گرچه همه ی نظریه پردازان دنبال این هستند که راه حل های مشکلات را پیدا کنند اما نوع برداشت و ویژگی های نظریه پردازان متفاوت بوده واین باعث ابیان راه حل ها ونظریات مختلف می شود.

16-   به عقیده اسپرینگن نظریه پردازی سیاسی چه کمکی به انسان می کند؟ الف-تصویر کلی از سیاست به انسان می دهد که بفهمد چه چیزی از سیاست ویرانگر،نارسا ، احمقانه و غیر منطقی بوده است .ب- کمک می کند که انسان بینش های خود را بهتر بشناسد. ج- مشخص می شود نظریه های سیاسی از دیگر پژوهش ها کسترده تر ومؤثر ترند.

17- روش های مهم نظریه های سیاسی را بیان کنید .

الف: شناخت سوالات نظریه پردازان                               ب: بررسی پاسخ های ارائه شده به سوالات

ج: شناخت اهداف                                                      د: شناخت راه های رسیدن به اهداف

ه: شناخت راه حل ها                                                 و: شناخت نحوه توجیه راه حل ها

بطورکلی آفرینش نظریات سیاسی مراحل مختلف از فرضیه به نظریه را دنبال نمی کند بلکه از روند مشکلات به راه حل می رسد.

18- هدف اصلی نظریه های سیاسی چیست؟ روشن کردن راه حل های مشکلات

ب- بررسی فلسفه سیاسی شخصیت های سیاسی غرب از قرن 19به بعد

19- هگل کیست ودر چه دورانی می زیسته است؟گئورگ ویلهلم فریدریش هگلفیلسوف بزرگ آلمانی و یکی از پدید آورندگان ایده الیسم  آلمانی بود. متولد 1770میلادی در اشتوتگارت، مهمترین و موثرترین فیلسوف قرن 19، فلسفه ایده آلیسم آلمان را به اوج خود رساند. ،تاریخ‌گرایی و ایده‌آلیسم او انقلاب عظیمی در فلسفه? اروپا به وجود آورد و سنگ بنای مارکسیسم و فلسفه قاره‌ای شد. هگل در 31 سالگی مشغول تدریس فلسفه در دانشگاه شد. آثاراو : تفاوت دستگاه‌های شلینگ و فیخته( در فلسفه)،عناصر فلسفه حق ،  نشریه? انتقادی فلسفه وکتابهای دیگر که بعد از مرگش چاپ شد

20- روش فلسفه هگل رابیان کنید. فلسفه ایده آلیسم مطلق او ترکیبی است از ایده آلیسم عینی شلینگ و ایده آلیسم ذهنی فیشته. هگل میگفت که هر فلسفه ای، زمان خود است که بصورت تفکر درآمده است. هگل از ایده آلیسم ذهنی فیشته و ایده آلیسم عینی شلینگ، سنتزی ساخت و آنرا ایده آلیسم مطلق، و ورای دو فلسفه قبل دانست. او همچون ایده آلیسم کانت میگفت که هستی وابسته به ذهن شناسنده است و سخنان عقلگرا همیشه قابل شناخت هستند. هگل کوشش نمود تا از متافیزیک هستی شناسی یونانی، عقاید خداشناسی مسیحی، و فلسفه این جهانی عصرنو، فلسفه سیستماتیک جدیدی بسازد و آنرا در دانشگاهای دولت پروس عرضه نماید. روح تفکراو متکی به دیالکتیک فیشته بود. در تمام آثار هگل روش دیالکتیکی مشاهده میشود. برای او دیالکتیک نه فقط تحرک و حرکت در واقعیات بلکه همزمان تحرک و حرکت در تفکر است. او روش دیالکتیکی را اصل خود هستی نمود، برای او تفکر و هستی یکی هستند. در نظر او عقل بالاترین اصل سازماندهی دیالکتیکی است

   21-تفاوت هگلی های چپ و راست رابیان کنید: مکتب فلسفی هگل به دوگروه چپ (جوان)و راست( سنتی) تقسیم شد.

الف - هگلی های چپ :هگلی های چپ یا جوان که شهرت و اهمیت آنان بیش از گروه نخست است ، مصرانه اعتقاد داشتند که جهتگیری بنیادین و ذاتی فلسفه هگل بمراتب رادیکال تر از آنی است که خود او نشان داده است و جهت فلسفه هگل به سوی تغییراتی دامنه دارتر و دگرگونی های انقلابی بوده است . هگلی های جوان ، نوشته محافظه کارانه «فلسفه حق » هگل را اینگونه توجیه می کردند که چون هگل از دولت پروس حقوق می گرفته ، سازشکاری کرده و خود را فروخته است و شعارشان این بود که ولی ما می خواهیم از خود هگل به هگل وفادارتر بمانیم . از جمله متفکرانی که در زمره هگلی های جوان یا چپگرا قرار می گیرند، می توانیم به «فردریش اشتراوس »، «فوئر باخ »، «برونو بائر»، «ادگار بائر»، و دو مهمترین اینان یعنی «فردریش انگلس » و «کارل مارکس » اشاره کنیم به طور خلاصه می توان گفت چپگرایان متد و قالب روشی فلسفه او را برگزیدند وکوشیدند روح فلسفه را حتی تا حد تضاد، از هگل فراتر ببرند.

ب- هگلی های راست:اینان با برداشتی محافظه کارانه از آثار هگل ، بویژه «فلسفه حق » او که سیاسی ترین اثر هگل است ، معتقد بودند که در این کتاب ، هگل دولتی را توصیف می کند که سلطنت مشروطه دارد و این دولت تفاوت زیادی با دولت پروس ندارد و بنابراین تصور این جناح این بود که نیازی به تغییر بیشتر نیست و لذا محافظه کار نام گرفته اند.از معروفترین هگلی های راستگرا می توانم به «گوشل »، «گابلر» و «میشله » اشاره کنیم

به طور خلاصه می توان گفت که هگلی های راستگرا مضمون و محتوای فلسفه هگل را برگزیدند و با رعایت محدوده قوانین دیالکتیکی هگل ، هگل گرایی را تجلی واپسین روح فلسفی و پایان بالفعل فلسفیدن می دانستند.


[ سه شنبه 93/7/29 ] [ م. مباشری ] [ لطفا نظر دهید ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره سایت

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 68
کل بازدیدسایت: 403928
انقلاب اسلامی