علوم سیاسی
 

جنبش وهابیت

در آغاز قرن هشتم هجری،فردی موسوم به احمد بن تیمیه،در برخی سنن و عقاید رایج مسلمانان انگشت اعتراض نهاد و گرایش به آنها را مایه ی شرک و دوری از توحید پنداشت.در نتیجه عالمان و فقیهان مذاهب مختلف بر او سخت گرفته و وی را طرد و حبس کردند تا اینکه در زندان در گذشت. گفته شده است که ابن تیمیه نزدیک به 300کتاب و رساله تالیف نموده است که در این میان از کتاب منهاج السنه استفاده ی بیشتری می شود و هم اکنون وهابیون از آن به عنوان یکی از کتب اصلی خود به منظور ارائه ی دیدگاه های اعتقادی خود استفاده می کنند. ابن تیمیه شاگردانی را برای ترویج افکار خود تربیت کرد که در میان آنها تنها ابن قیم جوزی بود که در دفاع و تبلیغ از اندیشه و تفکر وی تلاش فراوانی نمود ولی همان دوران خاتمه یافت و در قرن های بعد محمد بن عبدالوهاب مجددا اندیشه ی ابن تیمیه را احیا و پایه گذارفرقه و جنبش وهابیت گردید.

وی در سال 1115 ق.در شهر عیینه از بلاد نجد متولد شد که پدرش در آن شهر قاضی بود.وی از کودکی به مطالعه کتاب های تفسیر و عقاید و حدیث سخت علاقه داشت و فقه حنبلی را نزد پدر خود که از علمای حنبلی بود آموخت.محمد بن عبدالوهاب از آغاز جوانی بسیاری از اعمال مذهبی مردم نجد را زشت شمرده و به استهزاء میگرفت و آنان را جاهل و مشرک می خواند. وی به مطالعه ی سرگذشت مدعیان پیامبری مانند مسیلمه،شجاع،الاسود عسنی،طلیعه اسدی و امثال آن علاقه ی زاید الوصفی داشت و تاثیر این مطالعات در رویکرد او کاملا ملموس بود . بخاطر اعمال و اعتقادات وی  پدر و برادرش به مخالفت با او برخاستند و حتی برادرش،سلیمان بن عبدالوهاب بعدها در رد افکار و عقاید او کتابی با نام ((الصواعق الالهیه فی الرد علی الوهابیت)) نوشت.او به سبب این مخالفت ها به عراق،شام و ایران سفر کرد و بلاد اسلامی بصره،بغداد،کردستان،همدان،دمشق و قاهره را  دید.(1 )

او در سفری که به زیارت خانه ی خدا رفته بود،بعد از انجام مناسک حج به مدینه رفت و در آنجا توسل مردم به پیامبر را که نزد قبر حضرت انجام می دادند،انکار کرد.سپس به نجد مراجعت نمود و از آنجا به بصره رفت و مدتی در آن شهر ماند و با بسیاری از اعمال مردم آن شهر نیز مخالفت نمود.مردم بصره وی را از شهر خود بیرون کردند.در این هنگام که سال 1139 هجری بود،پدرش عبدالوهاب از "عیینه"به "حریمله"انتقال یافت. وی با پدرش همراه شد و کتابهایی را نزد پدر فرا گرفت و به انکار عقاید مردم نجد پرداخت .بین او و پدر و برادرش و همچنین بین او و مردم نجد منازعات سختی رخ داد که چند سال تداوم یافت تا اینکه پدرش "عبدالوهاب"در سال 1153 از دنیا رفت.وی پس از مرگ پدر علناً به اظهار عقاید خود پرداخت و قسمتی از اعمال مذهبی مردم را انکار نمود.جمعی از مردم حریلمه از وی پیروی کردند و کار وی شهرت یافت . وی از شهرحریلمه به شهرعیینه رفت. اما سرانجام از آنجا نیز بیرون رانده شد و در سال 1160 ق.رهسپار دُرعیه از شهرهای معروف نجد گردید.در آن وقت امیردُرعیه،"محمدبن مسعود"جد آل سعود بود.وی به دیدن عبدالوهاب رفت و به وی عزت و نیکی را بشارت داد.عبدالوهاب نیز غلبه و قدرت محمدبن سعود را بر همه ی بلاد نجد بشارت داد. بدین ترتیب ارتباط میان آن دو شکل گرفت.حمایت محمد بن سعود از عبد الوهاب موجب شد که وی بر عقاید و افکار خود پا فشاری کند .هر کدام ازمسلمانان که از عقاید وی پیروی نمی کردند،کافرمحسوب می شدند وی  برای جان و مال و ناموس آنان ارزشی قائل نبود.  جنگ هایی که وهابیان در نجد و خارج از آن از قبیل یمن و حجاز و اطراف سوریه و عراق می کردند ،بر همین پایه قرار داشت. هر شهری که با جنگ و غلبه بر آن دست میافتند،برای آنها حلال بود.کسانی که با عقاید او موافقت میکردند،باید با وی بیعت نمایند و اگرکسانی به مقابله بر می خاستند،باید کشته شوند و اموالشان تقسیم گردد.(2)

پس از اینکه ابن سعود دعوت او را پذیرفت و پیمان دو طرفه میان آن دو منعقد گردید،جمعی از روسای قبایل و مردم دیگر از اطراف،دور آنها جمع شدند.آنها با سخت گیری و خشونت تمام ،از طریق زور و شمشیر آل سعود،اقدام به پیشروی نظامی و قتل و غارت در نواحی مجاور کردند و به این ترتیب هم به غنائم فراوانی دست یافتند وهم بلاد مجاور را متصرف شدند .در چنین موقعیتی،تحت پوشش جهاد در راه خدا و امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با شرک،که دعوت وهابیت مدعی آن بود،قدرت سیاسی و نظامی ابن سعود نیز مشروعیت و گسترش یافت . (3)

پس از مرگ محمد بن عبدالوهاب،علاوه بر رهبری سیاسی،رهبری دینی نجدیان نیز به آل سعود رسید.آل سعود که به تدریج با حذف مخالفان بر تمام شبه جزیزه ی عربستان سیطره یافته بود، به پیاده کردن عقاید و باورهای محمد بن عبدالوهاب پرداخت که در همین زمینه مقبره ها،گنبد ها وقبور مقد س تخریب شد.رساله ها و کتابهای محمدبن عبدالوهاب تدریس شد و روحانیونی که با اصول وهابیت مخالفت می کردند اعدام شدند.در مدینه نیز تمام گنبدها و بارگاههای شهر،جز مرقد پیامبر (ص)را خراب کردند و تمام اشیاء قیمتی و جواهرات را غارت نمودند.

 در نخستین دهه ی قرن 19 میلادی،شهرهای سوریه و عراق مورد هجوم قرار گرفت،به ویژه دو شهر مقدس کربلا و نجف که در فاصله ی سالهای 1216 تا 1225چندین بار مورد شدیدترین تهاجمات واقع شد.آنان حتی در ایام زیارت حج و عید غدیر به زوار شیعه ایرانی و سایر بلاد حمله ور شدند.گنبد و بارگاه ائمه شیعه را خراب کردند و شیعیان رابه وضع فجیعی کشتند.تعداد کشته شدگان در این حمله ها بین 5 هزار تا 20 هزار بر آورده شده است . (4 )

وهابیان در سال 1217 متوجه مکه شدند.ابتدا شهر طایف را که در دوازده فرسخی مکه بود تصرف کردند و با قساوت و سنگدلی تمام به کشتار مردم پرداختند.  در واقع آل سعود وهابی با این جنایات ،در مردم دیگر مناطق از جمله مکه رعب و وحشت انداخت.وهابیون پس از طائف به مکه معظمه نیز حمله بردند و در هشتم محرم 1218 این شهر مقدس را اشغال کردند .وهابی ها پس از تصرف شهر مکه ،ظرف سه روز اماکن مقدس و بارگاههای ائمه(ع) و اولیای الهی را خراب کردند.در این عملیات وحشیانه و ضد انسانی اماکنی همچون قبور حضرت ابوطالب ،عبدالمطلب ،خدیجه و اولاد پیغمبر گرامی اسلام،گنبد زادگاه حضرت رسول،علی (ع)و حضرت خدیجه را ویران کردند.

 در سال 1218 ق.عبدالعزیز وهابی توسط یکی از شیعیان عراق کشته شدو پس از وی پسرش سعود به جای وی نشست.وی در سال 1220 و پس ازیکسال ونیم محاصره مدینه سرانجام موفق به تصرف آن شده و مطابق معمول ابتدا تمام اشیای گرانقیمت حرم را به یغما برده و سپس قبرهای چهار امام معصوم و ...را تخریب کردند. خلافت عثمانی با مشاهده جنایات وهابیون به سرکوب آنان همت گمارد وپس از نزاع ها و درگیریهای مختلف شهرهای مکه و مدینه و سپس شهرهای درعیه پایتخت آل سعود را تصرف کرده و اکثر اسرای سعودی را اعدام کردند. اما بر خلاف تصور و انتظار حکومت عثمانی،عده ای از دو خاندان (سعود و وهابی) که گریخته بودند به درعیه بازگشتند و مجددا بنای حکومت آل سعود را بر پا کرده و روز به روز قلمرو و نفوذ خود را گسترش دادند. چنان که عبدالعزیز بن سعود با حمایت استعمارانگلیس در سال 1343 شهرهای طائف ،جده ،مدینه و مکه... را به تصرف در آوردند و چندی بعد مناطق تحت سلطه ی خود را به" مملکه العربیه السعودیه" نامگذاری کردند. (5)

 در واقع دعوت وهابی دو مرحله داشت:نخست یک دوره ی 75 ساله ،تا سال 1235 ق.که خاندان سعود (محمدبن سعود،عبدالعزیزبن محمدبن سعود،سعودبن محمدو عبدالله بن سعود)حکومت کردند ، وبا قلع و قمع دولت نجد به دست ابراهیم پاشای عثمانی و قتل عبدالله بن سعود در استانبول ،خاندان یاد شده از قدرت ساقط شدند.پس از آن ،برای مدتی قریب هشتاد سال در عزلت روزگار را گذرانیدند. مرحله ی دوم دعوت وهابیان با فعالیت عبدالعزیز بن عبدالرحمان در سال 1319 ق.آغاز شد،زمانیکه وی از کویت به نجد آمد و پس از تسلط بر نجد و توسعه ی قدرت خود ،کشور عربستان سعودی را ایجاد کرد و تا کنون فرزندان وی بر این کشور حکومت می کنند. (6)


[ یکشنبه 92/8/5 ] [ م. مباشری ] [ لطفا نظر دهید ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره سایت

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 43
بازدید دیروز: 19
کل بازدیدسایت: 404464
انقلاب اسلامی